"آنگ سان سوچی" در بین مردم میانمار جایگاهی نداشت/ جز بیماری، سوء تغذیه و مرگ چیزی ندیدم

حامد شفیعی: وقتی از مسلمانان روهینگیا در مورد توقعشان از خانم سوچی سؤال می کردم، برخی با تعجب به من نگاه می کردند و برخی دیگر نیز می خندیدند و می گفتند او مسلمان نیست و ما را درک نمی کند. بودایی ها هم می گفتند ما راهبان بودایی دنبال صلح، دوستی و برادری هستیم؛ اما او یک رهبر سیاسی است.

خبرگزاری ایمنا- گروه سیاسی- اعظم ملایی: در ماههای اخیر تحولات کشور یانمار به دلیل حملات ارتش این کشور علیه مسلمانان روهینگیا، به یکی از مسأله سازترین بحران های بین المللی تبدیل شده است. تعداد بالای کشته ها و آوارگان این جنگ داخلی، بحران بزرگ  انسانی را در پی داشته  و جامعه جهانی را به تکاپو واداشته است. مقامات جمهوری اسلامی ایران نیز کشتارها و اقدامات تجاوزگرانه دولت میانمار را محکوم کرده و با طرح اعتراض به برخی سازمانهای بین الملی، برای پیگیری حقوق مسلمانان این کشور و متوقف ساختن دولت و ارتش میانمار  اقدام کرده اند.  
اما در کنار این تلاشهای دیپلماتیک، خبرنگاران نیز به عنوان صنفی روشنگر و آگاهی بخش، تلاش کرده اند تا تصویر روشن تری از بحران میانمار  به نمایش بگذارند و به شفاف سازی پیرامون این فاجعه انسانی بپردازند. «حامد شفیعی» سردبیر روزنامه آسمان آبی یکی از این خبرنگاران پرتلاش است که در اوایل مهرماه جاری سفری پرمخاطره به مرز بنگلادش و میانمار انجام داد تا  خود شرح و حقیقت فجایع میانمار را از نزدیک ببیند، با مشکلات آوارگان روهینگیایی آشنا شود و گزارشی دقیق و خالی از جهت گیری و پیش داوری به جامعه ایرانی عرضه کند. در همین راستا در حالی که کمتر از یک هفته از بازگشت شفیعی به ایران می گذرد، خبرنگار ایمنا گفتگویی اختصاصی با وی داشته و از او خواسته است تا دیده ها و شنیده های خود را از این سفر 15 روزه به مناطق بحران زده میانمار و بنگلادش برای خوانندگان ایمنا حکایت کند.

ایمنا: به عنوان اولین سؤال بفرمایید شما دقیقا به چه مناطقی از میانمار سفر کردید؟

شفیعی: بنده با همراهی یک عکاس خبری دقیقا در مرز بنگلادش و میانمار بودیم و البته دو بار هم بطور غیر قانونی وارد ایالت راخین شدیم. علت اینکه می گویم غیر قانونی به دلیل محدودیتهایی است که دولت و ارتش میانمار برای ورود افراد به این ایالت ایجاد کرده اند.

ایمنا. لطفا از مشاهدات خود در این مناطق برای خوانندگان ما بگویید.

شفیعی: در ابتدا باید بگویم چیزی که من در این سفر دیدم فراتر از یک اختلاف مذهبی و ایدئولوژیک صرف و بیشتر نوعی تصفیه حساب قومی بود. اتفاقاتی که با اتهام تجاوز یک مسلمانان به یک دختر بودایی آغاز شد، با انتقام گیری وحشتناک بودایی ها ادامه یافت و به مستمسکی برای دستگاه حاکمه میانمار برای انتقام گیری و تصفیه حساب با مسلمانان روهینگیا تبدیل شد.

موضوع دیگری که برخی از مردم محلی به عنوان دلیل تنش و درگیری میان ارتش و میانماری های مسلمان ذکر می کردند این بود که عده ای از روهینگیایی ها به رهبری «عطالله  ابو عمار جنوبی» اعلام استقلال و مبارزه مسلحانه با دولت کرده اند، دولت هم برای تحت فشار قرار دادن این گروه مردم  ایالت راخین را مورد هجوم قرار می دهد تا شاید این استقلال طلب های راخین و مبارزین مسلح علیه دولت عقب نشینی کنند.

به اتش کشیده شدن محل سکونت آوارگان روهینگیایی در جنگل های شمال راخین توسط ارتش میانمار

در ایالت راخین، من تنها توانستم به روستاهای مرزی بروم و امکان سفر به مرکز این ایالت برای هیچ کس نبود. در روستاهای مرزی این ایالت نیز شرایط بسیار اسفناک بود. در زمانی که من آنجا بودم اهالی روستا همگی جمع شده بودند تا به سمت بنگلادش حرکت کنند. یک ساعت نگذشته بود که ارتش همه جا را آتش زد. ویژگی خاص این منطقه این است که همه خانه ها با حصیر، چوب بامبو و ساقه نیشکر ساخته شده  و همین امر سبب می شود تا میزان تخریبها و آتش سوزی ها بسیار فراگیر باشد.

 در برخی موارد نیز افراد به دلیل عملکرد ارتش با نیروهای آن درگیر می شدند و این امر سبب می شد از سوی نیروهای ارتش هدف گلوله قرار بگیرند. همچنین افراد سالمندی که نمی توانستند از خانه هایشان بگریزند، همانجا می ماندند و قربانیان دیگر این منطقه آشوب زده بودند.

ایمنا: شیرین ترین و تلخ ترین خاطره شما در سفر به میانمار چه بود؟

شفیعی: در این سفر چیزی به عنوان شیرین ترین خاطره یا بهترین چیز وجود نداشت که بخواهم برایتان بگویم. واقعا چیز خوبی برای گفتن نیست. شاید دیدار با مادر بارداری که با هزاران مصیبت توانسته بود خود را سالم به بنگلادش برساند و در نهایت در این کشور فرزند خود را به دنیا بیاورد، تنها خاطره شیرینی بود که از این سفر دارم. اما خاطره تلخ زیاد است؛ در 15 روزی که ما در این منطقه حضور داشتیم هر روز تلخ تر از روز گذشته بود. بین میانمار و بنگلادش دو مسیر اصلی ورود و خروج وجود دارد و بسیاری از دیگر مسیرهای خروج مین گذاری شده اند.

لازم است ذکر کنم که میانمار با کشورهای دیگری نیز هم مرز است؛ اما به دلیل توافقات سیاسی که میان دولت میانمار و این کشورها صورت گرفته و تقاضایی که سایر کشورهای همسایه از میانمار برای کنترل مرزهایش داشته اند؛ دولت میانمار اقدام به مین گزاری مسیرهای مرزی کرده تا خروج و فرار مسلمانان روهینگیا فقط از مسیرهای خاص و بیشتر به طرف بنگلادش صورت بگیرد.

از بین این دو مسیر موجود به سمت بنگلادش نیز، یکی راه دریایی است که در سمت جنوب و از طریق دریای سن مارتین، آوارگان روهینگیا به سمت بنگلادش می روند. این مسیر نزدیکتر است؛ اما در عین حال بسیار خطرناک است. دریای سن مارتین متصل به اقیانوس است و در نتیجه در اکثر اوقات طوفانی و متلاطم است.  در همان روزهایی که ما در مرز میانمار بودیم یک قایق 45 نفره از پناهجویان روهینگیا در این دریا غرق شد و تنها سه نفر از انها توانستند با شنا کردن و کمک گرفتن از قایقهای شکسته خود را به بنگلادش برسانند.

دومین مسیر برای فرار پناهجویان روهینگیا به بنگلادش جنگل است که هم مسیری طولانی است و هم تهیه غذا و امکانات بهداشتی در آن دشوار است و پناهجویان را دچار مشکل می کند. مسلمانان روهینگیایی نمی توانند بصورت انفرادی یا گروههای کوچک به این مسیر جنگلی بیایند؛ چرا که ارتش آنها را هدف قرار می دهد . بنابراین مجبورند برای حفظ امنیتشان در قالب گروههای 300 نفره راهی این مسیر شوند و در چنین شرایطی هم تهیه آذوقه و امکانات بهداشتی برای این تعداد جمعیت دشوار می شود. پناهجویان معمولا مجبور می شوند در طی این سفر تنها از گیاهان جنگلی و ساقه نیشکر تغذیه کنند. متأسفانه کودکان مهمترین قشری هستند که در این سفرها آسیب می بینند و دچار سوء تغذیه می شوند. بیماری، سوء تغذیه و مرگ بدترین چیزهایی است که در این سفر دیدم!

ایمنا: شما که از نزدیک مشکلات پناهجویان روهینگیا را دیده اید، لطفا بفرمایید این مردم مظلوم بیشتر به چه نوع کمکهایی نیاز دارند؟

شفیعی: فقط غذا ، دارو و امکانات بهداشتی! دولت بنگلادش هر چند به این پناهجویان اسکان داده؛ اما متأسفانه خود این کشور هم از استاندارهای بهداشتی پایینی برخوردار است. کمکهایی هم که تاکنون به پناهجویان رسیده خیلی کم بوده و کفاف همه آنها را نمی دهد.

طبق آماری که من از رابط کمیته بین المللی صلیب سرخ گرفتم، در حال حاضر 10 هزار کودک دچار سوءتغذیه شدید هستند و آن گونه که وی تخمین می زد، اگر این روند ادامه پیدا کند در 5 ماه آینده یک سوم تا دو سوم این کودکان فوت خواهند کرد. به دلیل آب آلوده و محیط کثیف و ناسالم، وبا، سل و بیماری های دستگاه گوارشی  در این منطقه بی داد می کند. بنابراین غذا و دارو نیاز اصلی آنهاست؛ اما پوشاک چندان دغدغه مهمی نیست؛ چون آب و هوای آنجا استوایی و شرجی است و نیازی به تأمین پوشاک زیاد نیست.

ایمنا: با توجه به رویکرد دولت میانمار که از ورود بسیاری از کمکهای جهانی به کشورش جلوگیری می کند، آیا ارسال کمکهای مردمی از ایران و سایر کشورها مفید است و اساساً به دست مردم این کشور می رسد؟

شفیعی: کمکها باید در قالب کشورها و ان .جی. او. ها(سازمانهای غیر دولتی) و خصوصاً هلال احمر انجام شود وگر نه دولت میانمار به آنها اجازه ورود نمی دهد. ایالت راخین که کاملا تحت تسلط ارتش است و دورتادور آن حصار کشیده شده اند. یکی از افسران گارد ملی به من گفت حتی معاون وزیر خارجه آمریکا هم که تقاضای ورود به ایالات راخین و بازدید از این منطقه را داشته، با مخالفت دولت میانمار مواجه شده و نتوانسته این بازدید را انجام دهد.

بنگلادش هم به نوبه خود سخت گیری هایی برای ورود کمکهای مردمی اعمال می کند. مقامات این کشور تلاش دارند در درجه اول خودشان نیاز این پناهجویان را تأمین کنند و بعد از آن از کمکهای کشورهای همسایه و یا کشورهایی که با آنها مناسبات خوبی دارند بویژه آمریکا، انگلیس و کانادا، بهره مند شوند.

جمهوری اسلامی ایران هم تا کنون سه مرحله کمکهای مردمی خود را به این منطقه فرستاده؛ البته دولت بنگلادش بر توزیع این کمکها نظارت کامل دارد و آنها را به صورت هدایت شده در اختیار برخی از کمپهای آوارگان قرار می دهد.

ایمنا: چه کشورهایی تاکنون در کمک رسانی به آوارگان میانمار پیشتاز بوده اند؟

شفیعی: به ترتیب کمکهای اتحادیه اروپا، کانادا، آمریکا ترکیه، عربستان و ایران در این منطقه قابل توجه بود.

ایمنا: نظر مردم این منطقه نسبت به «آنگ سان سوچی» چه بود؟

شفیعی: نکته اول اینکه مردم این منطقه مسلمانان میانماری بودند که روهینگیا معرفی می شدند. آنها هیچ چشم داشتی به کمکهای آنگ سان سوچی نداشتند؛ زیرا او را بخشی از نظام سیاسی میانمار می دانستند. وقتی از آنها در مورد توقعشان از خانم سوچی سؤال می کردم، برخی با تعجب به من نگاه می کردند و اساساً طرح این موضوع را عجیب می دانستند. برخی دیگر نیز می خندیدند و می گفتند او مسلمان نیست و ما را درک نمی کند. برخی  هم حتی مایل نبودند راجع به او صحبت کنند.

بودایی هایی هم که با آنها گفتگو کردم، معتقد بودند قضیه آنگ سان سوچی نوعی «بازی قدرت» است. آنها می گفتند دین ما از مسائل سیاسی جداست. رویکرد خانم سوچی به ما مربوط نیست و باید از خودش بپرسید که چرا چنین رویکردی اتخاذ کرده است. ما راهبان بودایی دنبال صلح، دوستی و برادری هستیم؛ اما او یک رهبر سیاسی است.

  ایمنا: اگر در پایان صحبت یا نکته خاصی در رابطه با سفر و مشاهداتتان  دارید بفرمایید.

شفیعی: بله نکته عجیب و پیچیده ای که در این سفر با آن مواجه شدم، این بود که همزمان با وقوع جنایات در قبال مسلمانان روهینگیا، کنفرانس «بودیسم و صلح» در بزرگترین معبد بوداییان در شرق آسیا در مرز بنگلادش و میانمار نیز در حال برگزاری بود. در این مراسم 30 نفر از راهبان بودایی گرد هم جمع شده بودند تا به تبیین مسأله دین بودیسم، صلح طلبی آن و جدا بودنش از مباحث سیاسی بپردازند. دالای لایما رهبر بودایی های جهان هم نخستین و مهمترین سخنران این کنفرانس بود.

نکته مهم دیگر «وجه فرهنگی» این منازعه بود؛ آنچه نظر من را در این سفر به خود جلب کرد، رویارویی دو فرهنگ بود. دولت میانمار معتقد است مسلمانان روهینگیا میانماری نیستند؛ بلگه اساساً بنگلادشی هستند و ما داریم آنها را به زادگاهشان باز می گردانیم.  دولت میانمار همچنین به دروغ ادعا می کند که این مسلمانان چنانکه بخواهند می توانند به میانمار بازگردند؛ اما این کذب محض است و اگر کسی در میانه راه دچار مشکل می شد و می خواست برگردد با گلوله ارتش میانمار هدف قرار می گرفت و کشته می شد.

نکته تلخ ماجرا اینجاست که مسلمانان روهینگیا در بنگلادش هم پذیرفته نمی شوند و مسلمانان بنگلادشی نیز معتقدند اینها مسلمانان روهینگیا هستند نه بنگلادشی. از طرف دیگر مسلمان روهینگیا هم خود را مسلمانان برمه ای می دانند نه روهینگیایی! بسیاری از اینها به من می گفتند که قصد ماندن در بنگلادش را ندارند و برنامه آنها مهاجرت و زندگی در کشورهایی همچون هند یا تایلند است. تنها کسانی قصد داشتند در بنگلادش بمانند که مسن و ناتوان بودند و قدرت ادامه سفر را نداشتند.

کد خبر 323933

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.