حضرت زینب کبری(س)، قهرمان صبر

حضرت زینب(س) خواهر امام حسین(ع) بود، ایشان بعد از واقعه عاشورا مهمترین رسالت تاریخ اسلام، یعنی انتقال پیام عاشورا را بر عهده گرفتند. زینب(س) قهرمان صبری است که استقامت در پیشگاه عظمتش سر تعظیم فرد می‌آورد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایمنا، اسلام تحولی بزرگ در عالم وجود ایجاد کرد، این دین را نه باید از دریچه نگاه خشک مغزان متعصب دید و نه از دریچه نگاه لامذهبانی که هرگونه تقیدی را در زندگی حیوانی خود بر نمی‌تابند؛ اسلام آمد تا انسان از انسانیت دور نماند.

بسیاری از ناسیونالیست‌های تاریخ، عظمت تمدن های بزرگ ساسانی و هخامنشی را با تمدن اسلامی مقایسه می‌کنند، این در حالی است که این دو مقوله کاملاً از هم جداست، اساس اسلام با اساس تمدن و نوگرایی و خوبی قرابت بسیار دارد، بزرگان اسلام هرگز هیچگونه خوبی را در هیچ جای جهان منع نکرده و فرمان به قتل و کشتار هیچ قومی نداده و اجازه ندادند تا درهای هیچ تمدنی با زخمه شمشیر مسلمانان باز شود.
اسلام از قلبها وارد و ماندگار شد، فتح مکه نماد بارز شیوه فتوحات اسلامی بود، نبردی که در آن هیچ کس کشته نشد و اتفاق مشرکان تنها در برابر عظمت سپاه اسلام و بزرگی جایگاه پیامبر(ص) شکسته شد.
برخلاف آنچه برخی می‌پندارند، اسلام دین رأفت و مهربانی است، در این زمینه شاید حتی آموزه‌های حضرت مسیح به بلندای تعالیم اسلام نرسد، و از همین رأفت و نگرش صلح‌گونه اسلام بود که خاندان رسالت یکی پس از دیگری یا به زخمه شمشمیر یا به جرعه زهر، به شهادت رسیدند.
توضیح آنکه مرام پیامبر اسلام(ص) و ائمه طاهرین بر آن قرار داشت که با گفتمانی مبتنی بر منطق افراد را به آیین اسلام بخوانند، به زبان ساده‌تر آنکه، بزرگان اسلام از افراد مختلف می‌خواستند که درست زندگی کنند، دروغ نگویند، ظلم نکنند، ستم نبرند، دگرکُشی نکنند، بهداشت ظاهر را رعایت کنند و جز در برابر خداوند اظهار بندگی و خشوع نکنند، افرادی که در برابر این آموزه‌ها قرار می‌گرفتند به دلایل مختلف یا از قبول آن سر باز می‌زدند یا این سخنان حق را می‌پذیرفتند.
اسلام پس از فتح مکه در سراسر شبهه جزیره عربستان گسترده شد، پیامبر اسلام ابوسفیان و سردمداران کفر را پذیرفت چون همانگونه که گفتیم اساس اسلام بر رأفت و مهربانی است و از سوی دیگر این افراد اسلام را پذیرفته بودند، اما اسلام ابوسفیان ظاهری بود و از همینجا جبهه جدیدی در برابر اسلام گشوده شد به نام «نفاق».
پیامبر اسلام قوای کفر و شرک را در هم شکست اما متأسفانه جبهه نفاق روز به روز گسترده شد، بعد از ماجرای ثقیفه، جانشین رسمی پیامبر اسلام ۲۵ سال از خلافت جامعه اسلامی به دور ماند و در همین مدت بذر نفاقی که در جامعه اسلامی نهاده شده بود، به درختی تنومند تبدیل شد که ریشه‌های آن در سراسر شهرهای اسلامی و شاخسار آن در شام بود که بر فراز آن کاخ سبز معاویه استوار بود.
امام علی(ع) در برابر قوای نفاق شکست خورد تا جایی که در محراب مسجد کوفه یکی از همین منافقان ظاهربین، ایشان را به شهادت رساند. نفاق ایجاد شده در عالم اسلام به اندازه‌ای گسترده بود که شکافی عمیق در جامعه اسلامی ایجاد کرده بود تا آنجا که امام حسن(ع) را مجبور به پذیرش صلحی اجباری با معاویه کرد.
امام حسن(ع) در پیان نامه صلح با معاویه همه آینده اسلام را در نظر گرفت اما امضا کننده طرف دیگر این پیمان که عصاره همان نفاق دوران جاهلی بود، نقض عهد کرد و مهمترین اصل آن یعنی جانشینی فرزندش یزید را اجرا کرد.
پیامبر اسلام با یک قرآن و یک قبضه شمشیر و زیراندازی از حصیر وارد کارزار تبلیغ دین شد، در زمان امام علی(ع) تنها آن شمشیر باقی مانده بود چون منافقان به قدری گسترده شده بودند که دیگر منطق قرآنی نمی‌دانستند و به همین دلیل نبردهای صفین و نهروان و جمل را بر ایشان تحمیل کردند.
در زمان امام حسن(ع) از آن شمشیر تنها یک نیام برجای مانده بود چون شمشیر در جامعه اهل نفاق کارگر نبود، دوست و دشمن معلوم نبود؛ اما در زمان امام حسین(ع) دیگر از اسلام حتی آن نیام هم باقی نمانده بود.
صاحبان زر و زور و تزویر یکجا جمع شده بودند، اکنون دیگر نفاق در کوچه پس کوچه‌های مدینه و کوفه پرسه نمی‌زد، اکنون منافقان نقاب ضد دینی خود را کنار زده و با خیال راحت بر مسند حکومت تکیه زده بودند.
یزید دیگر امیرالمؤمنین دینی بود که خودش قبول داشت، تمام دستگاه حکومت، از قوای قهریه و اهل منبر نیز از یزید حمایت می‌کردند، اکنون دیگر فساد نقاب شریعت زده بود، قاضی دستگاه حکومتی بر اساس منطق دین محمد(ص)، نوه او را مرتد و خونش را حلال دانست.
امام حسین(ع) در برابر فسادی که همچون خوره آیین اسلام را آلوده کرده بود قیام کرد و در این راه به شهادت رسید؛ یزید سرمست از فتحی که کرده در شام بر تخت سلطنت نشسته بود اما در اینجا نهیبی ارکان حکومت ظالمانه او را لرزاند.

زینب کبری(س) بهترین خبرنگار از یک واقعه بود، او شهامت در بیان و صداقت در عمل را به هم آمیخت تا آنکه گزارشی جامع از یک رویداد در مجمع جهانی یزید ارائه داد و سرنگونی کاخ ستم او را سرعت داد.
محمدرضا صادقی – کارشناس ارشد تاریخ در گفتگو با ایمنا اظهار کرد: واقعه عاشورا یکی از تلخ‌ترین وقایع تاریخ بوده است زیرا در آن بدترین جنایات توسط گروه فاتح بر طرف دیگر وارد شد.
وی تصریح کرد: حضرت زینب(س) مهمترین راوی واقعه کربلا است، یزید همه تمهیدات را در نظر گرفته بود تا قتل امام حسین(ع) و یارانشان را موجه جلوه دهد، در صحرای کربلا هم تلاش کرد تا همه آثار جرم را از بین ببرد اما بعد از این رویداد در مقر حکومتش رسوا شد.
این کارشناس تاریخ اظهار کرد: تحلیل جامع حضرت زینب(س) از واقعه کربلا هنوز هم در تاریخ بی نظیر است، ایشان مهمترین ارکان حکومت یزید را هدف حملات افشاگرانه خود قرار دادند.
صادقی تصریح کرد: بسیاری از افراد گمان می‌کنند اصول دموکراسی و آزاداندیشی محصول تمدن غربی است در حالی که مطالعه تاریخ اسلام نشان می‌دهد پیامبر اسلام(ص) و یا هریک از ائمه بارها اتفاق افتاده که در مسجد نشسته بودند و یک اعرابی ایشان را مورد انتقاد قرار می‌داد اما آن بزرگان اجازه تعرض به او نمی‌دادند، همین اقدامات زمینه فضای باز سیاسی را در جامعه اسلامی فراهم کرد.
وی در ادامه این مطلب افزود: هرچند آزادی اندیشه در دوران معاویه به شدت سرکوب شد اما هنوز آثاری از آن در جامعه اسلامی وجود داشت و یزید با برپایی نمایش قدرت خود در مسجد شام قصد داشت هم قدرت نمایی کند و هم نشان دهد که به اسیران اجازه سخن گفتن داده است اما زینب(س) از همین سیاست به ضرر او استفاده کرد.
کارشناس تاریخ تأکید کرد: سخنان تاریخی حضرت زینب(س) تنها ارکان حکومت یزید را به لرزه نینداخت بلکه همه حاکمان فاسد و فاسق در طول تاریخ را رسوا کرد.
صادقی در بخش دیگری از سخنان خود، اظهار کرد: یکی از نکات جالب در زندگی حضرت زینب(س) آن است که ایشان باوجود همه ناملایمات هرگز از مسیر عدالت خارج نشد، آن حضرت به اندازه‌ای داغ عزیزانش را دید که در نگاه نخست تنها باید عمر خود را عزاداری سپری می‌کرد اما باز هم در این شرایط رسالت سیاسی خود را رها نکرد./

کد خبر 320545

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.