هیاهوی زندگی در پیچ و خم جاده

مهین جلالی ۵۸ ساله اولین راننده زن بین شهری که به واسطه شغلش بیشتر ساعت های عمرش را در سفر است از پیچ و خم زندگی اش می گوید.

به گزارش ایمنا، هیاهوی اتوبوسهای رنگارنگ با صدای همهمه مسافران درهم پیچیده است، گرمای هوا همه را کلافه کرده است و همه منتظر حرکت اتوبوس ها هستند. اینجا پایانه مسافربری کاوه است؛ پایانه ای در شمال شهر اصفهان؛ در این میان این هیاهو او را می بینم که سرحال و سرزنده مشغول آماده شدن برای سفری تازه است. شنیده بودم که او دائم در سفر است و هر روز پس از هر سفر، فقط چند ساعتی می ماند و دوباره پس از مسافرگیری مجدد، عازم می شود. در همین فاصله با مهین جلالی ۵۸ ساله، اولین راننده زن بین شهری به گفت و گو می نشینم.

چه شد که به این شغل روی آوردید؟

همه برادران و خواهرزاده های من راننده بودند. خودم هم علاقه زیادی به این شغل داشتم و چندباری هم پشت فرمان ماشین های سنگین با همراهی برادرانم نشسته بودم. ۱۲ سال آموزشگاه رانندگی در باغ بهادران داشتم اما به علت اینکه خانه من در اصفهان و دفتر آموزش رانندگی ام در شهرستان بود این کار کمی خسته کننده بوده علاوه بر آن که آن موقع مربی در باغ بهادران زیاد نبود و خودم هم دفترداری می کردم و هم مربی آموزش رانندگی بودم و وقتی فهمیدم که به خانم ها هم گواهینامه پایه یک می دهند پیگیری کردم و همان مرتبه اول در آزمونش قبول شدم و گواهینامه پایه یک گرفتم.

خانم دیگری هم بود که راه شما را انتخاب کرده باشد؟

آن موقع هنوز توی ایران هیچ زنی به غیر از من گواهینامه پایه یک نگرفته بود به همین خاطر هرکجا که در جاده ها می رفتم فقط خودم را می دیدم در سال های اخیر تعداد راننده های زن ماشین های سنگین زیاد شده اند و من از این بابت خیلی خوشحالم.

روزهای اول کار چطور بود؟

اوایل سال های کارم از اصفهان تا تهران به طور کامل پشت فرمان نمی نشستم که از رانندگی زده شوم به طور مثال من از اصفهان تا دلیجان رانندگی می کردم و پس از آن یک راننده دیگر ادامه مسیر را می رفت. این روند تا یک هفته ادامه داشت و پس از آن، راننده دیگر با خیال راحت استراحت می کرد و من رانندگی می کردم.

و برخورد مسافران؟

وقتی من پشت فرمان می نشستم همه سرها به میان صندلی می آمد و با تجعب با هم پچ پچ می کردند راننده خانم است! یعنی از عهده اش بر می آید یا نه؟ اما همین که حرکت می کردم خیالشان راحت می شد.

نظر خانواده شما در مورد شغلتان چیست؟

بچه هایم هیچوقت کمبودی در زندگی شان نداشته اند چون همیشه کارهایم را به موقع انجام می دادم تا هیچ مشکلی پیش نیاید. ۵ تا فرزند دارم. سه تا پسر و دوتا دختر که همه ازدواج کرده اند.

از کارتان خسته نشدید؟

از دوران بچگی رانندگی را خیلی دوست داشتم و همیشه با خودم می گفتم دلم می خواست اگر روزی شرایطش فراهم شود حتی خلبان شوم اما به دلیل اینکه پدرم وضع مالی چندان خوبی نداشت تا دیپلم بیشتر نتوانستم درس بخوانم و خیلی زود ازدواج کردم و بعد هم که بچه ها آمدند. بچه های من به شغل من افتخار می کنند. اتفاقا با یکی از پسرهایم ۱۴ سال است که همکار هستیم و در یک مسیر رانندگی می کنیم.

مسافران همیشه راضی هستند و با احترام با من برخورد می کنند و من هم از اینکه یک خانم بودم هیچ وقت ترس و واهمه ای در دل نداشتم. برخی از مسافران به خصوص بازاری ها با من تماس می گرفتند و می گفتند اگر خودت هستی ماهم برای سفر به تهران بیاییم و می گفتند خداکند که همه زن های ایران مثل تو باشند.

کی بازنشسته می شوید؟

 بهمن سال ۹۷ بازنشسته می شوم اما به نظرم امثال من که کار کرده ایم نمی توانیم در خانه بنشینیم به هرحال شغلی مثل تاکسی سرویس یا سرویس مدرسه برای خودم دست و پا می کنم، راستش را بخواهی بازنشستگی برای من معنا ندارد.

تا به حال تصادف کرده اید؟

سه سال پیش در سال ۹۳ در جاده کاشان می رفتیم، یک تریلی خواب بود از روی گاردها ردشد و زد به ماشین ما که شوفر (راننده) و شاگرد را در جا کشت من هم که خواب بودم چندتا از دنده هام شکست و ریه هایم سوراخ شد با این حال من باز هم روحیه خودم را از دست ندادم و دوباره پس از ۶ ماه پشت فرمان نشستم.

وضعیت شغلی شما چطور است؟

الان از نظر شغلی و کاری خیلی سختگیری می کنند که البته به نفع خود ماست چون در گذشته گاهی جو رانندگی ما را می گرفت و با سرعت ۱۴۰ کیلومتر در ساعت در جاده ها می رفتیم و فکر نمی کردیم که ممکن است اتفاقی برای ما بیفتد من سال های ۸۲، ۸۳ خیلی تند می رفتم حتی یادم هست با اتوبوس های جدیدی که در آن سال ها آمده بودند خودم را ۳ ساعته از پلیس راه اصفهان به پلیس راه تهران رساندم که مسافران من همه تعجب کرده بودند اما بعد از آنکه دوربین های راهنمایی و رانندگی آمدند دیگر ما جرأت این کار را نداشتیم الان هم که سیستم سپندا آمده است و پلیس راه حتی چای یا تخمه خوردن ما پشت فرمان را هم زیر نظر دارد و جریمه می کند.

شما رانندگی در شب را هم تجربه کرده اید؟

۱۳ سال شبها از اصفهان راه می افتادم و ۶ صبح میدان آرژانتین تهران می رسیدیم اما از وقتی شیفتم عوض شده ۲ بعدازظهر می روم البته راننده اگر واقعاً راننده باشد برایش هیچ فرقی ندارد که شب یا روز باشد. ما راننده امروزی نیستیم. راننده قدیمیم!!

شاگرد هم دارید؟

بله، من شاگرد هم دارم روزهایی که حرکت می کنیم گاهی تک شوفره(راننده) می رویم یک روز خودم می روم و یک روز پسرم. وقتی به پایانه اصفهان یا تهران می رسیم شاگرد من موظف است که نظافت ماشین را انجام دهد، تغذیه بگیرد، شیشه ها را تمیز کند و گازوئیل بزند.

برخورد رانندگان دیگر به خصوص آقایان با شما چطور بود؟

راننده های دیگر همیشه به چشم خواهر و مادر خودشان به من نگاه می کردند به خصوص وقتی که جوان تر بودم.

به عنوان راننده نمونه هم معرفی شدید؟

از سال ۸۲ پنج بار به عنوان راننده نمونه شرکت انتخاب شدم و به یادماندنی ترین هدیه برایم همان سکه هایی که از رئیس شرکت هدیه گرفتم.

و حرف آخر؟

از مسئولان انتظار دارم من که سال های سال است رانندگی می کنم شرایط دریافت وامی را برایم فراهم کنند تا یک ماشین از خودمان داشته باشیم تا دلخوشی برایمان باشد.  

کد خبر 319079

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.