آفت فیلمسازان، فکر بزرگ، بودجۀ کم و تولید سریع است

نشست تخصصی «بررسی اجزای میزانسن در فیلم کوتاه» با حضور مجتبی اسپنانی به همراه نمایش چند فیلم برگزیدۀ جشنوارۀ فیلم کوتاه تهران در پاتوق فیلم کوتاه اصفهان برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در پاتوق فیلم کوتاه ۱۵ مرداد ماه، ابتدا شش فیلم کوتاه برگزیده به نمایش در آمد. این فیلم ها شامل پنج فیلم ایرانی «جوخه» اثر آزاد محمدی، «از حسکه با عشق» ساختۀ محمد فراهانی، «مقنعه» از حامد نجابت، «ظغال» به کارگردانی نوا رضوانی و «استریپی» ساختۀ بابک نکویی، بهنود نکویی بود و فیلم سوئیسی «۴۰۰۰ فرانک» اثر ماتو کامف نیز در پاتوق این هفته اکران شد.

«جوخه» داستان سربازی را که در یک موقعیت سخت باید تصمیم مهمی بگیرد، روایت می‌کرد، «از حَسَکه با عشق»، داستان ﺩﺧﺘﺮی را که ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺣَﺴَﮑﻪ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﺩﺍﻋﺶ گرفتارشده، به تصویر می‌کشید. در فیلم کوتاه «مقنعه»، دختر مجردی که مدرس زبان انگلیسی بود، در منزلی استیجاری سکونت داشت و روزی که صاحب‌خانه برای تمدید قرارداد قصد آمدن به خانه را داشت، دختر از یکی از شاگردان پسر خود خواست بعد از کلاس در منزل بماند، چون نسبت به صاحب‌خانه بی‌اعتماد بود... «ظُغال» روایت زندگی پیرمردی ۸۰ ساله بود که به مدت ۶۰ سال، تنها منبع درآمدش خالی کردن چاه‌های ظُغال بود و داستان انیمیشن کوتاه «استریپی» در یک کارخانه بزرگ می‌گذشت و کارگری را نشان می داد که مجبور به انجام کارهای تکراری بود و ناگهان تصمیم می گرفت برخلاف بقیه عمل کند. در «۴۰۰۰ فرانک» نیز نیکلاس وگمولر که برای یک کارخانه بیمه کار می‌کرد و ماهانه ۱۶۰۰۰ هزار فرانک درآمد داشت روزی با پیشنهاد عجیب غریبه‌ای مواجه شد که به او می‌گفت باید ماهیانه ۴۰۰۰ فرانک به او بدهد تا دست از سرش بردارد!

شهرام احمد زاده، مجری_ کارشناس برنامه از مجتبی اسپنانی خواست تا در مورد فیلم ها مختصری توضیح دهد اما اسپنانی ترجیح داد حین بررسی اجزای میزانسن اشاره ای به این فیلم ها داشته باشد و به طور خلاصه در مورد فیلم «از حسکه با عشق» گفت: ما علاقه داریم با یک ژیان به تهران برویم و دوست داریم ۴ ساعته هم به مقصد برسیم، فکرهای بزرگ داریم و بودجۀ کم با این حال وقتی فکر بزرگ به ذهنمان می آید اگر چه پول هم نداریم، سریع به سراغ تولید می رویم  و فیلم ما ملغمه ای از این تولید سریع، فکر بزرگ و بودجۀ کم می شود. این فیلم قبل از شروع تمام می شود ای کاش کارگردان آن حضور داشت و در مورد آن صحبت می کرد. من به شخصه حرفی در مورد فیلم ها ندارم. راجع به مستند اگر چه قرار نیست ورود کنیم اما فکر می کنم کامل ترین فیلمی که امروز پخش شد این فیلم بود و انتخاب فیلمبردار خوب بسیار به این فیلم کمک کرده بود. اگر چه می توانست کوتاه تر از این باشد اما خلاقانه واقعیت زندگی شخصیت فیلم را نشان می داد.

اسپنانی سپس با ورود به بحث اجزای میزانسن در فیلم کوتاه اظهار داشت: از زمانی که ایدۀ یک کار در ذهن فرد نقش می بندد او نسبت به فضایی که می خواهد بسازد  استراتژی ای دارد و این همان میزانسن است که به طور ساده می توان گفت چگونه روبرو شدن با موقعیت را می رساند. کم کم این استراتژی سر و شکل پیدا میکند و در انتخاب دوربین، بازیگر، گریم، نور و ... خودش را نشان می دهد. بنابراین وقتی از میزانسن صحبت می کنیم از استراتژی مان نسبت به آن فضا حرف می زنیم و هنگامی که شما در انجام این استراتژی به یک سری مولفۀ مشترک می رسید و آن را تکرار می کنید این تبدیل به سبک شما می شود به همین سبب وقتی از سبک جان فورد حرف میزنیم دقیقا در مورد مشخصه های میزانسن او صحبت می کنم. هر چقدر که فیلمساز در مواجهه با این فضا شناخت بیشتر و  ذهن گستره تری داشته باشد و ابزار مهار کردن آن فضا را هم داشته باشد اجازه پیدا می کند که آن اتمسفر را مخصوص به خود کند. برای مثال در فیلم «جوخه» وقتی قرار است شما تعدادی سرباز را نشان بدهید که در سحرگاه برای تیرباران کردن می روند از همان زمان که این فکر در ذهن شما می آید فضای آن در ذهن شما خلق می شود و فیلم را از همۀ فضاهای مشترکی که ممکن است وجود داشته باشد جدا می کند. بازیگرها، نوع ماشین، گریم ها، شوت دوربین و همۀ این مولفه ها یکی یکی در ذهن فیلمساز نقش می بندد تا صحنه در نهایت ضبط شود.

وی افزود: نکته ای که وجود دارد این است که همگان می پرسند این میزانسن فرمول دارد یا یک امر شخصی است؟ که در پاسخ به این سوال باید گفت در عین اینکه شخصی است فرمول هم دارد و فرمول آن در ابزارش تعیین می شود. در میزانسن با ابزارهایی مثل بازیگر، صحنه، لباس، نور و ... سر و کار داریم که باید نسبت به آن شناخت پیدا کنیم. در مورد نور مثال می زنم که نورپردازی در صحنه چه قابلیت هایی دارد و چطور به شما اجازه می دهد که داستان خود را تعریف  کنید از حضور غیاب بازیگر ها و صحنه گرفته تا چیزهای دیگر.

اسپنانی ادامه داد: ما در فیلم کوتاه به شدت به ایجاز و مینیمال و کم گفتن و مفید گفتن نیاز داریم بنابراین در این وضعیت باید هر چه اضافه به نظر می رسد حذف کنیم. وقتی می شود سه قاب را در یک قاب تعریف کرد باید این کار را انجام داد و با حرکت دوربین و خاموش و روشن کردن نور، شخصیت ها و صحنه ها را برای مخاطب قابل تامل کرد. تارکوفسکی در فیلم ایثار به عمد چراغ ها را خاموش و روشن می کند و بازیگرها را در تاریک و روشن نشان می دهد تا هر چه می خواهد مخاطب ببیند و هر چه نمی خواهد نبیند. کاری که نمونۀ درخشان آن را هیچکاک در فیلم سرگیجه نشان داده است.

وی همچنین بیان کرد: نورپردازی در تعریف شخصیت ها کارکرد دارد. در بین فیلم هایی که امروز پخش شد «جوخه» استفادۀ مناسب تری از نور داشت و نشان می دهد که محمد رسولی فیلمبردار آن نور را خوب می شناخته، چرا که فیلم را بدون این استراتژی نمی شد اینگونه تعریف کرد. فیلم دیالوگ ندارد، حرکت سربازها را در شب نشان می دهد و با نور شخصیت می سازد و یکی را روشن و دیگری را تیره نشان می دهد و در پلان پایانی فیلم که شخصیت فردی که از تیرباران سر باز زده را نشان می دهد، نور کجی تابیده که بسیار مناسب است.

اسپنانی، مسئلۀ جالب دیگری را مطرح کرد و گفت: ما آدم های درونگرایی هستیم و باید نورپردازی را جدی تر دنبال کنیم چون برای فضاهایی که شخصیت داستان درون گراست و آدم ها اکت کمی دارند بسیار مناسب است. اگر دقت کنید در فیلم خارجی ای که امروز پخش شد داستان در روز تعریف شده ویکی دو جا نور داده اند، چون آن ها آدم های شاد و برون گرایی هستند پس این استراتژی مناسب ما نیست. برای مثال در فیلم «مقنعه»، نورپردازی خوبی انجام نشده، دوربین با لنز ۵۰ استفاده شده و فیلمبردار هر جا را توانسته فوکوس کرده و هر جا نتوانسته نکرده. تنها حسن کار استفاده از  لنز ۵۰ است که باعث شده شخصیت ها را در نمای بسته ببینیم و فضا را حذف کنیم. اگر چه همین فیلم می توانست با استراتژی بهتری تصویر پردازی شود و اثر گذارتر باشد.

وی  در پایان اظهار داشت: با توجه به شناخت نسبی ای که از اثار تولید شده در اصفهان دارم مایلم دربارۀ خودمان صحبت کنم و بگویم که اخیرا تصویر بردارهای ما تلاش خوبی برای کشف ابزار میزانسن دارند و در فیلم های افرادی چون انصاری، جعفری، قشقاییان و پوستین دوز که کار آن ها را دیده ام، هماهنگی تصویر بردار و کارگردان وجود دارد و می بینم که نور جایگاه خود را پیدا کرده و تنها مشکلی که من و دیگر عزیزان فیلمساز داریم مسئلۀ تقطیع پلان است و من فکر می کنم شاید مقدار زیادی درگیر این مشکل تقطیع شده ایم و به نظرم با کمتر کات دادن می شود این مشکل را رفع کرد و امروز فیلم «مقنعه» این استراتژی کم کات دادن را در خود داشت. /

کد خبر 314417

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.