شهیدی که پس از سه ماه از پهلویش خون تازه می آمد

بعد از سه ماه و هشت روز که شهید اسلامی نسب را برای خاکسپاری آورده بودند پهلوی این شهید شکافته بود و خون تازه بیرون می آمد.

به گزارش گروه پایداری خبرگزاری ایمتا، عملیات کربلای 4 به اتمام رسیده بود.

اطلاع یافتم که دشمن تعدادی از شهدا را در زیر خاک های گرم و سوزان شلمچه دفن کرده است.

جمعی از اسرای عراقی را برای تفحص از جسد این عزیزان در منطقه نگه داشتیم. مدتی را به جستجو پرداختند، اما اثری نیافتند.

ناامیدانه دست از تلاش بر داشتند و آستین به عرق خیس کردند.

در راه رفتن به اردوگاه بودند که ناگهان فریاد یکی از آنها به هوا خواست و مفهوم کلام عربی اش این بود که من جای دفن شهدا را به خاطر آوردم، برویم تا نشانتان بدهم.

 برادران را به پای تپه ای برد که پرچم عراق بر روی آن نقاشی شده بود ...

زمین را حفر کردند و اجساد را بیرون آوردند.

از قبل به مسئول تعاون لشکر تأکید کرده بودم که اگر جسد شهید اسلامی نسب پیدا شد به من اطلاع بده.

همین طور هم شد.

 سریعاً خود را به معراج شهدا رساندم،

حیرت و شگفتی غیر قابل وصفی بر چهره ام گل انداخت وقتی آن پیکر مجروح را تازه و معطر دیدم.

اصلاً انگار نه انگار که چندین روز در زیر خاک های گرم و سوزان آرمیده بود.

خدایا! خیلی عجیب بود.

جنازه عراقی ها که یکی دو روز از آن می گذشت بوی تعفنش بلند می شد اما شهید ما هنوز بعد از سه ماه پیکرش سالم بود.

بعد از سه ماه و هشت روز که شهید اسلامی نسب را برای خاکسپاری آورده بودند پهلوی این شهید شکافته بود و خون تازه بیرون می آمد.

دوستانش به این شهید به دلیل آنکه علاقه بسیار زیاد به معنای واقعی به حضرت زهرا(س) داشت سردار زهرایی می گفتند.

کد خبر 312538

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.