بازی دو سر باخت عربستان در بحران قطر

آغاز بحران قطر و عدم همراهی اکثریت کشورهای عربی با عربستان، مشروعیت ضعیف عربستان را به نمایش گذاشت  و ادامه آن نیز سبب مردد شدن ۳ کشور متحد عربستان نسبت به میزان عقلانیت و توان رهبری این کشور در مسائل منطقه ای شده است.

خبرگزاری ایمنا - گروه سیاسی - اعظم ملایی: بحران خلیج فارس که در یک ماه گذشته به واسطه تحریم همه جانبه قطر توسط چهار کشور عربی رقم خورده است، در هفته گذشته وارد فاز جدیدی شد؛ با وجود میانجی گری های کویت و تمدید مهلت تعیین شده توسط کشورهای تحریک کننده، وزیر خارجه قطر درخواست های ارائه شده از سوی عربستان و هم پیمانانش را غیرواقع بینانه و غیرقابل اجرا دانست و رد کرد. البته رد درخواست ها و شروط تحریم گران به شیوه ساده و معمولی انجام نشد؛ بلکه با شیوه رندانه «شرط در مقابل شرط» انجام گرفت. قطر در این پیام خود با شرط کاهش روابط دیپلماتیک با ایران موافقت کرده است، به شرطی که دیگر اعضای شورای همکاری خلیج ‌فارس نیز روابط دیپلماتیک خود را با ایران کاهش دهند. همچنین قطر پذیرفته است روابط اقتصادی خود را با ایران قطع کند به شرطی که دیگر اعضای شورای همکاری خلیج ‌فارس مخصوصا امارات هم روابط اقتصادی خود را با ایران قطع کنند. قطری ها همچنین برای بسته شدن پایگاه نظامی ترکیه در قطر شرطی را گذاشته اند که امکان عملیاتی شدن آن منتفی به نظر می رسد. امیر قطر در این رابطه گفته که به شرطی حاضر است، پایگاه ترکیه را برچیند که سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هم تمام پایگاه های نظامی خارجی را در خاک خود تعطیل کنند!

بدین ترتیب به نظر می رسد عربستان سعودی با اعمال این شیوه سخت گیرانه در مقابل قطر و یار کشی به سوی خود، وارد بازی ای شده است که از ابتدا با شکست همراه بود و انتظار پیروزی و برد در  انتهای آن نیز تا حدی غیر قابل تصور است. در مرحله نخست همراهی تنها ۳ کشور از مجموع ۲۲ کشور عربی با تحریم های عربستان سعودی نشان از مشروعیت پایین این کشور و نگرانی کشورهای عربی از همراهی با سیاستمداران تازه کار عربستان داشت و وجهه این کشور را تا حد زیادی نزول داد. جبهه دیگری که عربستان از آن ضربه خورد؛ نحوه پاسخگویی قطر به شروط ۱۳ گانه تحریم گران بود. روش «شرط در مقابل شرط» قطر نشان داد که کشورهای کوچک عربی از قرار گرفتن در موضع ضعف و زیردستی عربستان خسته شده اند و می کوشند با تأکید بر «حق حاکمیت» و «برابری حقوق» همه کشورهای خلیج فارس  خود را از سلطه بی چون و چرای عربستان خارج کنند و این کشور زیاده طلب را به رعایت استقلالشان وادار سازند. رویکردی که می تواند از قطر آغاز شده و در حرکتی دومینو وار، بقیه کشورهای کوچک حوزه خلیج فارس را نیز از تبعیت محض از سیاستهای عربستان و همراهی بی چون و چرا با این کشور خارج کند.

اما نشست کشورهای تحریم کننده قطر در قاهره، برای تصمیم گیری در مورد نحوه واکنش به پاسخ منفی این کشور به درخواستهایشان، ضربه آخر را نیز به اعتبار و مشروعیت عربستان سعودی وارد ساخت. روز (چهارشنبه ۱۴ تیر) وزیران خارجه ۴ کشور تحریم کننده برای بررسی پاسخ این کشور نشستی در قاهره ترتیب دادند و با صدور بیانیه ای پاسخ های قطر به شروط و خواسته های خود را لجبازی و مخالفت جویی برشمردند. با این وجود چهار کشور تحریم کننده نتوانستند در رابطه با چگونگی پاسخ به قطر به توافق دست یابند و نشست قاهره بدون دستیابی به هیچ نتیجه ملموسی پایان یافت. هر چند پس از این نشست بی نتیجه کشورهای عربستان سعودی، امارات، بحرین و مصر با انتشار بیانیه مشترکی تاکید کردند  تدابیر سیاسی، اقتصادی و قانونی جدیدی بر ضد قطر اعمال خواهند کرد؛ اما به نظر می رسد ایستادگی قطر سبب شده است که دیگر همبستگی چندانی بین این کشورها در مورد چگونگی ادامه این بحران وجود نداشته باشد و نوعی تردید بین آنها نسبت به میزان عقلانیت و توان رهبری عربستان سعودی در مسائل منطقه ای ایجاد شود.

 این کشورها با بهانه های عجیب و تحریک و تشویقهای بی پشتوانه عربستان سعودی،  تحریمهای گسترده و غیر قابل قبولی علیه قطر وضع کردند و حال گذشت زمان و رویکرد قطر و سایر کشورهای مؤثر در بحران به انها نشان داده است که طرح درخواستهایی تا این حد غیر منطقی، به منزله برداشتن سنگی بزرگ برای نزدن بوده است.  بدین ترتیب بحران قطر پرده از یک ضعف اساسی در دستگاه تصمیم گیری دولت عربستان بر می دارد؛  تصمیم گیران تندرو و غیر منطقی سیاست خارجی عربستان سعودی  متأثر و نگران از قدرت و جایگاه استراتژیک ایران در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس که در طی سالها بر مبنای مؤلفه های قدرت سخت و نرم بنا و تحکیم و تثبیت  گردیده،  می کوشند به قدرت نمایی سیاسی  و نظامی در عرصه ای منطقه ای بپردازند تا بلکه بتوانند خود را در حد و اندازه های ایران جلوه دهند. با این وجود نکته اساسی که این سیاستمداران جوان و بی تجربه از آن غافلند این است که قدرت ایران بر پایه هایی همچون حمایتهای وسیع مردمی و رهبری افرادی مستقل و دلسوز بناگردیده و با تکیه بر استعدادهای داخلی و توانمندیهای بومی رشد کرده است. فقدان چنین درکی سبب می شود تا مقامات سعودی تنها به شروع اقدامات هیجان انگیز و پر سر و صدا بیاندیشند و همچون مورد یمن،   هیچ طرح و برنامه ای برای اینکه چگونه می خواهند این اقدامات را جمع کرده و از آن خارج شوند، نداشته باشند. بازنده این سیاستهای نابخردانه و بی پشتوانه نیز علاوه بر خود عربستان، سایر کشورهای عربی هستند که هنوز به دنباله روی از عربستان ادامه می دهند  و سیاست خارجی کشورهایشان را به طبل تو خالی سعودیها پیوند می دهند.

کد خبر 310241

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.