به گزارش ایمنا، این فیلم که پاوو پاولیکوفسکی، کارگردان لهستانی- انگلیسی، آن را در سال ۲۰۱۳ ساخته، در دوره هشتاد و هفتم اسکار، جایزه بهترین فیلم خارجی را به دست آورد و موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم از فستیوال فیلم لهستان، آکادمی فیلم اروپا، جشنواره فیلم لندن، جایزه بزرگ جشنواره ورشو، جایزه فیپرشی جشنواره تورنتو و جایزه اصلی جشنواره گدینیا هم شد.
«آیدا»، داستان تکاندهنده دختر جوانی را روایت میکند که قبل از ادای سوگند برای راهبه شدن، میفهمد یهودی است و خانوادهاش به دست آلمانها در زمان اشغال لهستان در جنگ جهانی دوم قتلعام شدهاند.
سیاوش گلشیری، داستاننویس و مدرس فیلمنامهنویسی درباره این فیلم گفت: «آیدا» مثل «سرزمین مین» که روز گذشته در مجموعه برنامه «عصرهای سینما» به نمایش درآمد، به واقعیتهای پوشیده جنگ دوم جهانی میپردازد. این فیلم در مورد سرگذشت یهودیانی نیست که توسط ماشین قدرت فاشیسم از بین رفتند، بلکه زندگی یهودیانی را روایت میکند که توسط هموطنان غیریهودی خود کشته شدند. سینمای اروپا در چند سال اخیر به چنین واقعیتهای متفاوتی که قبلا مجال تصویر شدن آنها نبود، پرداخته است.
او افزود: قطب معنایی این فیلم، گرد دو عنصر جهل و آگاهی و نقطه وسط آنها، یعنی تردید میگردد. در ابتدای فیلم، آیدا از هویت و خانواده خود چیزی نمیداند، از ابتدا در کلیسا زندگی کرده و در خدمت کلیسا بودن را انتخاب نکرده و مجالی برای تجربه جاذبههای زندگی مادی نیافته است. این شخصیت، در این مرحله جاهل است و در سفری به آگاهی و شناخت میرسد.
گلشیری گفت: این فیلم را براساس شیوه «تک اسطوره» جوزف کمبل، اسطورهشناس میتوانیم تحلیل کنیم. آیدا، در سفر خود در کنار خالهاش از واقعیت وجودی خود و هموطنان غیریهودی اش آگاهی مییابد، اعتقادات مذهبیاش ترک برمیدارد و به شناخت جدیدی از مسیحیهایی میرسد که در لباس راهبه دین آنها، تبلیغ آیینشان را میکند، مجموعه این اتفاقات، شکاف عمیقی را در شخصیت آیدا ایجاد میکند.
او افزود: موضوع فیلمنامه بهگونهای انتخابشده که از قِبَل آن، سیر شخصیتی آیدا بهخوبی تصویر شده، نگاه ویژه کارگردان و تصویربرداری و قاببندیهای عکاسانه و تیزهوشانه فیلم هم در خدمت تصویر دو قطب معنایی فیلم است، به این معنا که در اغلب صحنهها، در قاب تصویر، درگاه، آستانه یا پنجره دیده میشود و بازی بین نور و تاریکی در آنها شکل میگیرد. درواقع پردازش فضای بصری فیلم با موقعیت درونی و مسیر فکری شخصیت همگام حرکت میکند.
او گفت: شخصیت آیدا پس از گذر از دو مرحله جهل و شناخت در سفر، در پایان فیلم به آستانه تردید میرسد. درواقع شناخت این شخصیت، همراه با قطعیت نیست و او در پایان فیلم به سمت کلیسا فرار میکند، ناظر این ادعا، حرکتهای متزلزل دوربین روی دست، نگاههای شخصیت به سمت دوربین و دور شدن ماشینها از دید مرکزی مخاطب و به سمت پسزمینه در صحنه پایانی است. درواقع شناخت آیدا کامل نمیشود، این، خصوصیت انسان معاصر است که دین یا عقاید ناسیونالیستی او را به سرمنزل مقصود نمیرساند.
گلشیری ادامه داد: در دو کتاب «سفر نویسنده» و «اسطوره و سینما»، مؤلفههای اسطوره سفر در سینما شرح دادهشده است. در اسطوره سفر، با سه مرحله مواجهیم، مرحله جدایی، مرحله تشرف یا عزیمت و مرحله بازگشت. در این فیلم هم این سه مرحله وجود دارد، جدایی دختر از کلیسا، مرحله نخست است، سفر او به نزد خاله، آشکار شدن هویتش، کشف جنازههای پدر و مادرش و مواجهشدن او با دنیا و مظاهر مادی زندگی که قبلا تجربه نکرده، مرحله دوم و بازگشت او در انتهای فیلم و پس از شناخت پیدا کردن هم مرحله سوم فیلم است. بااینوجود در این فیلم، برخلاف الگوی کمبل، شخصیت به اگاهی کامل نمی رسد و با بلاتکلیفی انسان مدرن روبرو می شویم.
نظر شما