۲۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۹
ازدواج برای فرار از خانه پدری...

زهرا در یک خانواده پرتنش بزرگ‌ شده، مادرش را در کودکی از دست‌داده بود و با نامادری زندگی می‌کرد، توجه همه‌جانبه پدر به همسرش و خشونت و سخت‌گیری او زهرا و خواهر و برادرانش را محدود کرده بود.

به گزارش گروه جامعه خبرگزاری ایمنا، می گوید: ۱۲ سال است که ازدواج‌کرده‌ایم، زهرا در یک خانواده پرتنش بزرگ‌شده،  مادرش را در کودکی از دست‌داده بود و با نامادری زندگی می‌کرد.

توجه همه‌جانبه پدر به همسرش و خشونت و سخت‌گیری او زهرا و خواهر برادرانش را محدود کرده بود.

۱۶ ساله بود که با من ازدواج کرد و من خوب می‌دانستم دلیل این ازدواج رهایی از فشار پدر و نامادری و خروج از خانه پدری بود.

دو سال اول زندگی رابطه خوبی داشتیم و آرام زندگی می‌کردیم اما مشکلات آرام‌آرام رخ‌نمودند.

من آدم درون‌گرایی هستم و بندرت احساساتم را بروز می‌دهم و همین مسئله باعث نار حتی و رنجش و گاها اعتراض همسرم می‌شد.

از طرفی خواهر همسرم که چند سالی از او بزرگ‌تر است به خاطر ناسازگاری با نامادری برای همیشه از منزل پدری رانده شد و حالا چهار سال است که با ما زندگی می‌کند و زهرا خودش را وقف خواهرش کرده است.

تو در حد من نیستی!

تولد پسرم هم نتوانست به بهبودی رابطه ما کمک کند، او هشت‌ساله است و همسرم او را بشدت وابسته به خود تربیت کرده به‌طوریکه اصلاً از من حرف‌شنوی ندارد.
کارمند یکی از ادارات دولتی هستم و برای گذران زندگی مجبور بودم به‌صورت دو نوبت‌کار کنم و همین مسئله باعث شد از همسر و فرزندم غفلت کنم .
پیش‌ازاین رفتارهای مشکوک همسرم را می‌دیدم  به‌سادگی از کنارش می‌گذشتم و بد به دلم راه نمی‌دادم .
اما بعد از مدتی کم‌کم این سوء‌ظن به‌یقین تبدیل شد و باعث شد همیشه درصدد تعقیب و چک کردن رفت‌وآمدهای اوباشم.

می‌دیدم که دائم با شماره ناشناس در تماس است، پیام ردوبدل می‌کنند و اکثر پیام‌ها رنگ و بوی عاشقانه دارد.
فهمیدم همسرم  به من خیانت می‌کند، زمانی هم که خیلی منطقی علت را پرسیدم پاسخش این بود که به سرت زده و به من تهمت می‌زنی.

سؤال و جواب‌های وقت و بی‌وقت باعث شد که همسرم به‌کلی به من و نیازهایم بی‌توجه شود و امروز ما تنها هم‌خانه هستیم.

اما به‌تازگی حرف دیگری می‌زند و به من می‌گوید : تو اصلاً در حد من نیستی! من از مردهای سنتی و بی‌حال خوشم نمی‌آید  و دوست دارم شوهرم به‌روز و باکلاس باشد، درست مثل خودم که شیک و باکلاس هستم.
او از من انتظار دارد که مثل بعضی از جوان‌های بیست‌وچندساله امروزی باشم، اما این رفتارها واقعاً در شأن من نیست.
همسرم مدتی است که می‌گوید بیا توافقی طلاق بگیریم و هرکدام به دنبال بخت خودش برویم.

با شنیدن این حرف‌ها انگار دنیا روی سرم آوار شد .نمی‌دانم چه کنم؟

سرنخ مشکل کجاست؟

مغشوش بودن روابط خانوادگی وزندگی زناشویی، ارتباطات خانوادگی و امنیت را در خانواده از بین می‌برد، در چنین خانواده‌ای فرد یا افراد دچار یاس و ناامیدی می‌شوند.

اختلاف سنی ۱۱ بین علی و زهرا و کمبود عاطفه در زهرا از دلایل مهم خیانت او به علی است.

زهرا در زندگی زناشویی خود با علی(که خود عامل بروز خیانت از سوی همسرش شده) دچار خلأ عاطفی شدید بوده، علاوه بر این سطح پایین مذهبی و اعتقادی زوجین و عدم آگاهی و شناخت قبلی و جستجو نکردن در زندگی گذشته زهرا، آسیب‌پذیری این خانواده را افزایش داده است.

ناکامی‌های متعدد و سرخوردگی‌های فردی زهرا ازجمله عدم تحصیل کافی، سخت‌گیری‌های زیاد از طرف نامادری، بیماری اعصاب و روان، ازدواج ناموفق و اجباری به دلیل  رهایی از خانواده  او را در طول دوران زندگی مشترک دچار ناامیدی و یأس و آسیب‌پذیر کرده است.

خانواده، نقطه آغاز است

کارشناس ارشد مرکز مشاوره با تأکید بر این‌که نقش والدین قبل از تولد کودک شروع می‌شود، می‌گوید: والدین باید فرزندان خود را به بهترین شکل تربیت و به‌سوی خیر هدایت کنند، چراکه بسیاری از جوانان و نوجوانانی که مرتکب جرمی می‌شوند والدین خود را عامل انحراف خود می‌دانند

وی معتقد است: مشکل اصلی از "خانواده" شروع می‌شود خانواده‌های که خانه را کانون مشاجره و دعوا قرار می‌دهند، نمی‌دانند که این مشاجرات چه تأثیر مخربی بر روح وتوان فرزندان دارد.

این کارشناس تأکید می‌کند: عدم روابط عاطفی در خانواده و عدم کنترل صحیح و به‌جای والدین بر فرزندان که باعث تن دادن به ازدواج اجباری جهت رهایی  از خانواده فرار از خانه می‌شود و جوانان و افراد کم سن و سال ما را تهدید می‌کند، بنابراین جو خانه و فضای خانواده باید از حالت خشک و ناامن خارج کرده و رابطه‌ای دوستانه و عاطفی با فرزندان خود برقرار کنند.

کد خبر 307363

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.