به گزارش ایمنا، بازاری با معماری ایرانی در دیوار ها و سقف و هنر دست هنرمندان ایرانی در مغازه ها. این بازار در زمان حکومت صفویه ساخته شد و مدتها مرکز اصلی تولید همه ابزار و ادوات مسی بوده است. اما امروز این بازار رونق گذشته را ندارد و صدای ضربههای چکش استادان مسگر بر بدنۀ ظروف مسی در بازار مسگرهای اصفهان کمتر از گذشته به گوش میرسد. گذارم بر این بازار خاطره ها افتاد...
وارد مغازه کوچکی شدم. محمدعلی جعفری با دستانی پینه بسته و عصایی در دست در کنار قابلمه های مسی نشسته بود. مسگری را در همین بازار از پدرش استادحسین آموخت و به گفته خودش نیم قرن کار پدرش را ادامه داد و حدود ۸ سال است که دیگر توان کوبیدن چکش بر مس را ندارد. او اعتقاد دارد این شغل درحال نابودی است و دیگر مردم به کارهای چینی و حتی پلاستیک گرایش دارند تا ظروف مسی! استاد جعفری نگاهش را بر یک نقطه می دوزد و مدام تکرار می کند: "الان کارها را همه را از دست مردم گرفته اند، کار نیست".
کمی جلوتر، سه زن افغان درحال فروش گلیم هستند آنهم درست در وسط بازار مسگرها! اهل مزارشریف هستند و گلیم ها را خودشان می بافند. به گفته خودشان ۳۰ سال است که به ایران آمده اند و از طالبانی ها رها شده اند. می گویند که در فلاورجان ساکن هستند و هر روز برای فروش گلیم ها به اصفهان می آیند و گاهی هم در بازار مسگرها بساط پهن می کنند. آن یکی می گوید: "گلیم ها را در سه اندازه می بافیم و کوچکترین اندازه را با قیمت ۲۰ هزارتومان بزرگترهایش را ۳۵ تا ۷۰ تومان میفروشیم". دیگری می گوید: "کارمان بد نیست، ساعت ۱۰ صبح اینجا هستیم و شبها هم ساعت ۷ کارمان را تعطیل می کنیم و به خانه برمی گردیم". خداحافظی که میکنم می گویند پس گلیم بخر!
مسیر بازار را ادامه میدهم، صدای چکش هنوز هم شنیده می شود. استاد جعفرپیشه در حجره اش چکش را مدام بر مس می کوبد. او نیز ۵۰ سال است که به مسگری اشتغال دارد و این هنرحرفه را از پدر آموخته است. می گوید: "من همه عمرم کارکردم، از شغلم راضی ام و درآمدم درحدی هست که بتوانم نانی بخورم! " او می گوید: "توریستها می آیند اما چیزی نمی خرند! "
آنسوتر احمد سطوت در حجره ای کوچک درحالی ضربه های چکش را بر ظرفی مسی فرود می آورد که بر روی گوشش ضربه گیری قرارداده است! او نیز این شغل را به صورت موروثی و از پدرش آموخته است. شغلی که به گفته او زحمت بسیار دارد ولی درآمدش اندک است. او می گوید: "قبل از انقلاب توریستهای خارجی بیشتر بودند و الان توریستهای داخلی بیشتر هستند ولی خریدشان اندک است و درواقع خریدی نمی کنند! " سطوت می گوید: "من ۶ ماه در زمان آزادی خرمشهر جبهه بودم و دچار موج گرفتگی شدم و سروصدای چکش بر روی مس بیشتر اذیتم میکند و به همین دلیل ضربه گیر بر روی گوشهایم می گذارم تا صدای چکش و مس کمتر اذیتم کند".
جلوتر می روم... متین زارعی، پنج ماه است که به عنوان فروشنده در مغازه شوهرخاله اش مشغول است و تابلوهای قلمزنی و نقره می فروشد. وقتی به مغازه اش واردشدم بر روی نقوش آثار قلمزنی شده، می کوبید و آن ها را برجسته میکرد. او کارشناس معماری است اما بعد از تحصیل معماری را به دلیل نیافتن شغل مناسب رها کرد به مغازه آمد. می گوید: "معماری خواندم اما مثل بسیاری از رشته ها بازار کار نداشت، حتی برای نظارت ساختمان قبول شدم و مدتی کارکردم ولی برای هر نظارت تنها۲۰۰ هزارتومان میگرفتم! " متین اکنون از کارش راضی است، می گوید: "تمام این آثار را در کارگاهمان در خمینی شهر ساخته می شوند و بعد برای فروش به اینجا می آوریم. من حقوق خوبی دارم و فقط زمان کار م بالاست. اما خدا را شکر که کار دارم". او از لیدرها گله میکند که توریستها را تنها به مغازه های خاصی می بَرَند!
وقت رفتن رسید و صدای لذت بخش فرودآمدن چکش بر بدنه مس اندک . اندک می شود... بازاری که روزگاری در آن از هیاهوی کوبیدن بر ورقههای مس صدا به صدا نمیرسید امروز راستهای ساکت و آرام است و باید گوش تیز کنی تا صدای ضرب آهنگ چکش بر روی مس را بشنوی... و البته خریداران نیز انگشت شمارند. شاید یکی از دلایل بیمیلی خریداران در خرید محصولات کار دست استادان مسگر، گرانی آنهاست. از آن جایی که مس بهعنوان یکی از فلزات ارزشمند است و قیمت آن در بازار جهانی نوسان دارد و خرید و فروش آن در بازار بورس انجام میشود، تحت تأثیر بازار جهانی قرار میگیرد و بنابراین افزایش قیمت آن در این سالها امری انکار ناپذیر است و نوسانات بازار جهانی بر قیمت فروش تولیدات ما نیز تأثیر میگذارد. با این وجود باید گفت ارزش کار دستی که روی ظروف قلمکاری مسی انجام میشود، بسیار بیشتر از قیمتی است که روی این کالاها گذاشته شده، چرا که همین کار دستی و دقتی که در تولید این ظروف صرف میشود، نماد فرهنگ و تمدن ایران است و این ظروف را از همه انواع تقلبی و کپی شدهاش متمایز میکند. علل دیگر این است که چینیها نیز جنس به ظاهر مسی نیز وارد بازار ایران کردهاند و در حقیقت جنس اصلی آنها برنج است که در هنگام تماس با آب لکهدار میشوند و یا اینکه اگر به دلیلی بشکنند، نمیشود آنها را تعمیر کرد و جوش داد. اما از آن جایی که در نگاه اول زیبا هستند، خریداران و مسافران داخلی و خارجی آنها را خریداری میکنند و بهعنوان مس اصفهان با خود به سوغات میبرند؛ هر چند فروش اجناس چینی را در مغازههای اطراف میدان نقشجهان ممنوع شده است، اما این ظروف آزادانه در خیابانهای منتهی به میدان نقش جان فروخته میشوند. با این وجود هنوز هم در بازار اصفهان چکش دردستان هنرمندان مسگر بالا و پایین می رود و بر ورقه های مس نقش های ماندگاری می زند.
عکس و گزارش از شیرین مستغاثی
نظر شما