آیت الله بهجت مردی از تبار دین و اندیشه

امروز سالروز ارتحال بزرگ مردی است که با وجود اینکه از میان شیعیان رفته، ولی هنوز عاشقانش به او محبت دارند و او را در کنار قبر مطهرش در قم تنها نمی گذارند.

به گزارش ایمنا، زندگی اولیای خدا برای سایر مردم الگویی است که باید آنها را شناخت و سرمشق قرار داد و استفاده کرد. وجود آنها برای تعلیم و تربیت بندگان از نعمت های بزرگ خداوند است. یکی از این شخصیت ها در عصر ما حضرت آیت الله بهجت (ره) است که از جهات زیادی می تواند برای دیگران الگو و سرمشق باشد.

حضرت‌ آیت‌الله محمد تقی بهجت در اواخر سال ۱۳۳۴ هجری قمری در شهر فومن واقع در استان گیلان، چشم به جهان گشود. ۱۶ ماه بیشتر از عمرش سپری نشده بود که مادرش را از دست داد.

محمد تقی در کودکی از تربیت پدری مهربان که دلسوخته اهل بیت(ع) به ویژه سید الشهدا(ع) رشد یافته بود، و نیز با شرکت در مجالس حسینی و بهره مندی از جلسات مذهبی پرورش یافت. از همان کودکی از بازی‌های کودکانه پرهیز می‌کرد و آثار نبوغ و نور ایمان در چهره اش نمایان بود، و عشق فراوانی به کسب علم و دانش در رفتارش مشاهده می شد.

او پس از سپری نمودن دوران تحصیلات و بازگشت به زادگاهش و تشکیل خانواده مجدد راه علم و دانش را ادامه داد و با حضور در کربلا و نجف اشرف با استفاده از اساتید به نام و مشهور سیر و سلوک و عرفان را نیز تجربه نمود.

حضرت آیت الله بهجت همچنین اشارات ابن سینا و اسفار ملاصدرا را نزد مرحوم آیت الله سید حسن بادکوبه‌ای فرا گرفته است.

درباره تدریس خارج فقه وی نیز در مجموع می‌توا ن گفت که ایشان سالیان سال به تدریس خارج فقه و اصول مشغول بوده و به سبب شهرت گریزی غالباً در منزل تدریس کرده است و فضلای گران قدری سالیان دراز از محضر پر فیض ایشان بهره برده‌اند.

این گوشه ای از زندگی آیت الله بهجت است که به عنوان مقدمه بیان کردیم و در ادامه در گفت و گویی کوتاه با یکی از روحانیون برجسته که از بدو ورودش به قم از کلاس های درس آیت الله بهجت بهره مند شده است.

حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا رنجبر از سال ۶۰ که طلبه شده و به قم سفر کرده است از نمازهای جماعت این مرجع بی نصیب نبوده است.

نماز، مرکز ثقل تربیت معنوی آیت الله بهجت

حجت الاسلام رنجبر در گفت و گوی اختصاصی با ایمنا ضمن اشاره به حضورش در اوایل طلبگی در قم و استفاده از کلاس های درس و نمازهای آیت الله بهجت بیان داشت: حضرت آیت الله بهجت مرکز ثقل برنامه‌های خود را در نماز قرار داده بود و من فکر نمی‌کنم کسی قابلیت داشته باشد و نماز آقا را درک کرده باشد و بگوید من هیچ از نماز آقا بهره‌ای نبردم.

وی اشاره کرد : بنابراین مرکز ثقل تربیت معنوی ایشان همان نماز بود. پس از رحلت امام مراجعات گسترده‌تر شد و علاوه بر شهرهای ایران از کشورهای دیگری مراجعه کننده وجود داشت، همچنین خیلی وقت‌ها که از آقا دستور می‌خواستند، می‌فرمودند: همین نماز هم برای من خوب است هم برای شما. وقتی آقا می‌فهمید اهل قم است می‌تواند بیاید، می‌گفت همین نماز را بیا. حضرت آیت الله بهجت صراحتاً می‌فرمود: نماز انسان را به عصمت می‌رساند.

وی به داستانی از خانواده خود اشاره کرد و افزود: برادرم دانشجو بود و در خوابگاه می‌ماند،می‌گفت یک رفیق هم‌خوابگاهی داشتم، در خدا، پیغمبر، معاد، برزخ، قرآن و همه چیز شبهه داشت، هرچه می‌گفتیم یک اِن‌قُلْتی می‌آورد، یک بار به او گفتیم بیا این هفته برویم قم، می‌رویم نماز آقای بهجت، گفت من اسم آقای بهجت را شنیدم دوست دارم بیایم. به نماز آمد. کم‌کم منقلب شد و شروع کرد به گریه. بعد از نماز گفت دیگر هیچ شبهه‌ای ندارم.

رسیدگی به امور اجتماعی

حجت الاسلام رنجبر در مورد رسیدگی به امور اجتماعی ازسوی آیت الله بهجت بیان داشت : من معتقد بودم خیلی از امور به دست ایشان است و در آنها نقش دارد. حس می‌کردم خیلی از مسئولیت‌ها در عوالم بالا به دست ایشان است. پس از رحلتشان هم متوجه شدم مسئولیت بعضی از جریان‌های بزرگ جهان اسلام، به دوش ایشان است. مثلاً بعضی جریانات حزب‌الله لبنان، و یا همین انقلاب اسلامی خودمان که از ایشان برکاتی می‌رسید و ایشان باطناً نقش داشت، اگرچه در امور جزئی عالم ریز نمی‌شد.

وی افزود : مرحوم آقای معصومی اشکوری که در سن چهل و اندی سال فوت کرد، کتابی دارد دو چوب و یک سنگ که به‌صورت رمزی نگاشته. وقتی پیش ایشان می‌آمدند که مثلاً باران زیاد ‌شده چیزی می‌نوشت باران قطع می‌شد، یا یک چیزی می‌نوشت باران می‌آمد، یا برای بچه‌دار شدن دستوراتی به این و آن می‌داد، و مسائلی از این دست و جزئیاتی که مردم با آنها مواجه اند. آیت‌الله بهجت ‌می‌گفت: «شاید همین کارها باعث شد که عمرش کوتاه شده». من فهمیدم ایشان در جزئیات خیلی دخالت مستقیم نمی‌کنند، مگر یک مصلحتی باشد، آن رضایت بالاتر خیلی مهم‌تر است. مثلاً در موردی، مریضی بود که تصادف کرده بود و بیش از دو ماه در کما بستری بود، آقا فرمودند: «به او آب زمزم و تربت بدهید، برای بهبودی اش دعا می‌کنم». پس از دو ماه و اندی از کما بیرون آمد، ولی در مورد دیگر شاگرد آقا مبتلا به سرطان شد. آقا خیلی هم احساس ناراحتی می‌کرد، اما خوب نشد و از دنیا رفت.

وی گفت: یک وقتی ایشان به من فرمود: با همسایه‌هایت ارتباط داری؟ گفتم: نه‌خیر. گفت: چرا، با همسایه ارتباط داشته باش. ما در نجف کسانی داشتیم که اینها سرشان درد می‌کرد کسی مشکل داشته باشد. مشکل که می‌دیدند حل می‌کردند، می‌گفتیم شما مگر بی‌کارید؟ می‌گفتند: نه، ما هر مشکلی از هر مؤمنی حل می‌کنیم، یک کرامت از امیرالمؤمنین (ع) می‌بینیم.

آیت الله بهجت در فقه فکور بودند

حجت الاسلام رنجبر در ادامه گفت و گو به فقاهت بالای آیت الله بهجت اشاره کرد و بیان داشت : مرحوم آیت‌الله بهجت سرعت انتقال عجیب و غریبی داشتند، از مباحث صلات یا طهارت به مباحث حدود یا قضا می رفتند یعنی همه فقه نزدشان آماده بود. یکی از کسانی که عضو شورای استفتا بود که سال‌ها در دفتر یکی از مراجع دیگر هم کار می‌کرد، گفته بود: من سی سال در شورای استفتای فلان مرجع بودم، بحث جدید که مطرح می‌شد، ایشان می‌فرمود که عروة یا فلان کتاب را بیاورید. اما در این پانزده شانزده سالی که من در شورای استفتای آیت‌الله بهجت هستم یک بار ایشان در این سؤالات جدید، نگفت که فلان کتاب را بیاورید. در فقه خیلی فکور بود.

وی افزود : آیت الله بهجت عقیده‌شان بر این بود که بهترین کتاب فقهی که از دوران غیبت صغری نوشته‌ شده است که از جهت گستردگی جامع‌ترین است، همین «جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام» است که مبنای درسشان هم، همین کتاب قرار داده بودند. گاهی اوقات آقا پیش از درس صحبت‌هایی درباره مشروطیت، سیاست، اجتماعیات و اخلاقیات و خاطراتی می‌فرمودند. ما بعدها فهمیدیم که هر کدام از این صحبت‌ها مربوط به کسی است و ضمیر مرجع خودش را پیدا می‌کند.

وی خاطر نشان کرد : بعضی‌ها آقای بهجت را فقط یک آدم زاهد و عارف و عابد می‌دانستند، نه‌خیر ایشان از برجسته‌ترین شاگردان شیخ محمدحسین اصفهانی است. آیت‌الله‌العظمی شبیری ‌می‌فرمودند: «وقتی آقای بهجت به قم آمدند، ما گفتیم برویم از آقای بهجت مبانی شیخ محمدحسین اصفهانی را بگیریم. آمدیم خدمت آقای بهجت دیدیم که نه ایشان خودش صاحب فکری است».

حجت الاسلام رنجبر در پایان گفت و گو ضمن اشاره به اینکه گفتن از بزرگی ها و فضایل این بنده مخلص خدا مدت ها زمان می خواهد و از وقت ما خارج است به یکی از توصیه های حضرت به منبری ها اشاره کردو افزود : آیت الله بهجت همواره به شاگردانشان می فرمودند : منبر باید با حدیث و روایت باشد؛ اهل‌بیتی باشد، با قرآن و عترت باشد، ما منبری‌ای را در نجف دیدیم که ایشان فقط روایت می‌خواند و در تفسیر روایت هم فقط روایت می‌خواند.

وی خاطر نشان کرد : امیدوارم که منبری های امروز به این درس گوش فرا دهند چون جوان های ما به دنبال منبرهای این چنینی هستند./

کد خبر 303161

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.