از صحنۀ تئاتر تا صحنۀ پزشکی/ سی سال گم شده بودم

مراسم رونمایی از فیلم مستند «زندگی جاریست» به نویسندگی و کارگردانی مهدی قاسمی، با موضوع زندگی دکتر «احمدرضا آبدار» بازیگر سال های دور و پزشک موفق کنونی اصفهان، در نگارستان امام خمینی (ره) برگزار شد.

به گزارش ایمنا، ساده بود و صمیمی آنقدر که در مراسم رونمایی از مستندی که دربارۀ خودش ساخته بودند بی مقدمه روی صحنه رفت و خود اجرای برنامه را با خواندن شعر «دوستان شرح پریشانی من گوش کنید» آغاز کرد. شیوه ای که دل مخاطب گریزان از تشریفات زمان بر معمول  را به سرعت به دست آورد و برای لحظه ای در بیت بیت غزل وحشی بافقی غرق کرد. آمده بود تا نشان دهد در سال هایی که از صحنه دور بوده بر او چه گذشته و آن قدر شیوا و بلیغ روی صحنه آن شعر طولانی را خواند که گویی هرگز از صحنه جدا نبوده است.

گفت که نامش «احمدرضا آبدار» است، عاشق شعر و ادبیات، بازیگر تئاترهایی مثل «خانۀ روشن»، «نقبی به تاریخ» و... در سال های ۱۳۵۴ تا دهۀ شصت و اندک زمانی مسئول ادارۀ تئاتر ارشاد در همان سال های دور. اکنون اما پزشک فوق تخصص اورولوژی است و چندی پیش دیدار اتفاقی او با یکی از دوستان بازیگر در مطبش، او را دوباره به روزهای خوش جوانی گره زده است و اینجا تا روی صحنه آورده. بعد از این معرفی کوتاه توسط دکتر آبدار، بی وقفه مستند «زندگی جاریست» که در مورد این پزشک موفق اصفهانی ساخته شده بود به نمایش در آمد.

در مستندی که به نویسندگی و کارگردانی مهدی قاسمی و تهیه کنندگی سید محسن طباطبایی پور ساخته شده بود، صحنه هایی به تصویر کشیده شده بود که به تبحر وی در رشتۀ پزشکی اشاره داشت و عده ای از دوستان قدیمی، اعضای خانواده و همکاران بیمارستان در مورد شخصیت مهربان و منطقی دکتر سخن می گفتند و شخص دکتر آبدار نیز از آن چه در این سال ها بر او گذشته بود سخن گفت. گفت که در تابستان دهۀ ۴۰ سراسیمه به دنیا آمدم! چون آن زمان پزشکی نبود و تا پدر و مادربزرگم با درشکه برای آوردن ماما رفته بودند من با پا، به دنیا آمده بودم. وقتی آن ها با ماما برگشتند مرا هر طور که بود خارج کردند اما آنقدر سیاه شده بودم که از من قطع امید کرده بودند و ماما نیز خبر مرگ مرا اعلام کرد! تا اینکه در میان گریۀ همه به یکباره سرفه ای کردم و زندگی من آغاز شد. دکتر آبدار از این گفت که در دوران دبیرستان تئاتر کار می کرده اما به علت استعدادش در علم آموزی رشتۀ ریاضی مهندسی را دنبال کرده و بعد از انرژی اتمی سر درآورده است. وی  ادامه داد: بعد از شاغل شدن در انرژی اتمی ازدواج کردم و بچه دار شدم اما لابراتوار آزمایشگاه و رآکتور اقناعم نمی کرد و دوست داشتم رو در رو به مردمم خدمت کنم به همین سبب شروع به  خواندن رشتۀ پزشکی کردم و دانشگاه تهران پذیرفته شدم. مدتی در تهران مشغول تحصیل بودم اما نداشتن شغل و دوری از خانواده برایم بسیار سخت بود به همین سبب انتقالی گرفتم و به اصفهان برگشتم اما همچنان از زن و فرزندانم دور بودم چون  روزها را در دانشگاه طی می کردم و شب ها را در انرژی اتمی کار می کردم. مدتی  به این منوال گذشت تا اینکه  عده ای از همکاران تنگ نظری کردند و به جرم دانشجو بودن مرا ازشغلی که داشتم بی نصیب کردند و حالا من بودم و دانشگاه و زن و فرزندانم. روزگار سختی را گذراندم اما ادامه دادم و بالاخره درسم تمام شد. ۳۰ سال گم شده بودم تا این که یکی از دوستان من که هنوز در کار تئاتر بود مرا پیدا کرد و به جمع هنرمندان تئاتر برگرداند و این نشست و برخاست با هنرمندان زمینه ساز ساخت این مستند شد.

دکتر آبدار در این فیلم یکی از خصوصیات تئاتر دهۀ شصت را پرداختن به محتوا دانست و گفت: ما در آن سال ها بیشتر به محتوا می پرداختیم اما اکنون این فرم است که بیشتر مورد توجه قرار می گیرد.

حجت الاسلام ارزانی، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی بعد از نمایش فیلم، پشت تریبون رفت و گفت: برخی گمان می کنند که «ان مع العسر یسرا» به این معنی است که آسانی پس از سختی می آید اما در واقع ترجمۀ درست این آیه این است که همزمانی که سختی ها وجود دارند آسانی هم وجود دارد و این دو در کنار همند و تاکید خداوند بر این آیه در «فان مع العسر یسرا» بیانگر قطعیت این امر است. وی ادامه داد: وقتی آقای طباطبایی پور ماجرای دکتر آبدار را برای من تعریف کردند بی صبرانه منتظر برگزاری این مراسم بودم. وی همچنین اظهار داشت: مهمترین سرمایه های ما سرمایه های اجتماعی هستند و ما در اصفهان ذخایر پنهانی چون دکتر آبدار بسیار داریم. وی سپس از دکتر آبدار درخواست کرد تا بار دیگر روی صحنۀ تئاتر بیاید و در فرصتی مناسب نمایشی را به همراه دیگر هنرمندان پیشکسوت اجرا کند و دکتر آبدار نیز گفت علیرغم اینکه بسیار درگیر کار هستم و حتی فرصت سر زدن به تئاتر و سینما را به اندازه ای که دلم می خواهد ندارم اما این پیشنهاد را از بن دل می پذیرم.

بعد از سخنان حجت الاسلام ارزانی، از همۀ بازیگران پیشکسوت تئاتر که برای این مراسم آمده بودند دعوت شد تا روی سن بیایند و هنرمندانی چون حسن جویره، اسماعیل زنگل گیاه، احمد خوانساری، فرهنگ شعبانی، اسدالله بابایی، مرادیان، دهقان، بهشتی، اسماعیلی، اشرفیان، صدری و بسیاری دیگر از هنرمندان، دکتر آبدار را در حلقۀ صمیمی خود گرفتند.

سید محسن طباطبایی پور تهیه کنندۀ مستند «زندگی جاریست» در بین جمع هنرمندان گفت: به عنوان تهیه کنندۀ فیلم اعلام می کنم که این فیلم در مقابل  آن چه در وجود دکتر آبدار است چونان مشتی در مقابل خروار است. دکتر آبدار زندگی را از زیر صفر شروع کردند و در مناطق محروم یاریگر افراد بسیاری بودند و هستند امید که خدمات ایشان در زمینۀ کمک به هنرمندان نیز بیشتر شود، البته دکتر آبدار اعلام کرده اند که کل هنرمندانی که به ایشان مراجعه کنند را به صورت افتخاری درمان می کنند. طباطبایی پور همچنین اعلام کرد که مستند «زندگی جاریست» به زودی از شبکۀ مستند نمایش داده می شود و خبر داد که برنامۀ «سه شنبه های مستند» نیز که آغازگر آن همین مستند بود از هفتۀ آینده هر سه شنبه در محل نگارستان امام خمینی (ره) برگزار می شود. وی به همین سبب از همراهی رئیس موسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، حجت الاسلام کمساری که در جمع نیز حضور داشت تشکر کرد.

احمد خوانساری، بازیگر کهنه کار تئاتر اصفهان نیز از طباطبایی پور درخواست کرد که چنین مستندی را برای همۀ هنرمندان پیشکسوت اصفهان بسازد.  

حسن اکلیلی دیگر هنرمند حاضر در جمع نیز به دعوت دیگران سخنی چند گفت. وی با اشاره به جمع انبوه هنرمندان بر روی صحنه اعلام کرد: یقین دارم همۀ این هنرمندان اگر کار تئاتر را رها می کردند اکنون در کارهای دیگری ستاره بودند چون توانایی آن ها فقط در تئاتر نیست و در مورد دکتر آبدار باید بگویم که ایشان پزشکی را هم بازی کرده اند یا حتی می شود گفت بازیگری را پزشکی کرده اند و با ظرافتی که در یک هنرمند وجود دارد نسبت به مردم رفتار می کنند و از وجود چنین هنرمندی در کنار خودمان  بی اندازه خوشحالم.

حسن اکلیلی با خواندن این شعر، غرور توام با افتخار را در چشم همۀ هنرمندان روی سن نشاند:

باری سوار ِ گردۀ مردم نکرده ایم
خود را به نعمتی گذرا گم نکرده ایم
گر در تنور، دست ِ تهی پیش برده ایم 
یک جو طمع به حرمت ِ گندم نکرده ایم
جنگل گواه باش که گر خانه سرد بود
یک شاخه از درخت ِ تو هیزم نکرده ایم
مارا به جرم ِ آینه بودن شکسته اند
زیرا به روی رنگ تبسم نکرده ایم
دریای شور بخت ِ صبوریم و سال هاست 
طوفان کشیده ایم و تلاطم نکرده ایم... 

و اما پایان بخش مراسم صحبت های فرهنگ شعبانی، هنرمند اصفهانی و از دوستان نزدیک دکتر آبدار بود. وی اظهار داشت: ما در سال ۱۳۵۸ با آقای دکتر آبدار تئاتر کار می کردیم. در تلاطم انقلاب کار را شروع کردیم و الان شاهد آرامش هستیم و آن چه که به ما آرامش داده، ذات هنر تئاتر است.

و صحنه این آرامش را، از حضور یکدل و یک رنگ گنجینه هایی چنین ارزشمند در کنار هم به ارث می برد.../

کد خبر 303141

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 3
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • فرید IR ۱۲:۰۱ - ۱۳۹۶/۰۲/۲۷
    1 0
    سلام من به عنوان یکی از عوامل این کار از گزارش خوبتون سپاسگذارم