جهان ایرانی در شاهنامه نهفته است

شاهنامه پژوه و پژوهشگرِ برجستهٔ ایرانی در زبان و ادبِ فارسی گفت: گمان زدای ترین سنجۀ ایرانی بودن در چشم من، دوستداری شاهنامه است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، میرجلال الدی کزازی در آئین بزرگداشت فردوسی و زبان پارسی که عصر امروز در کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان برگزار شد اظهار داشت: چه بگویم، براستی مستم، رفته از دستم، از این خروش خرم و خجسته خنیا. از آن سروده شورانگیز ستوده که خسروخان احتشامی هَزاروار در آن خروشیده بود رزم را استادانه جامۀ بذل پوشیده بود. از گفته های مهرآمیز جناب دکتر فرهمند، از اینهمه شور و شرار شگفت که من در شما سپاهانیان گرامی می بینم. هرچند چندان مایه شگفتی نیست.

وی ادامه داد: مگر نه این است که ما در شهر سپاهان، شهر تاریخ، فرهنگ، هنر، پسندهای بالا، شهر زیبایی، شهر شور، شهر شیدایی، به هر سوی سپاهان می نگری نشانه هیی ا از ویژگیهای والای فرهنگ و تاریخ ایرانی را می بینی.

برترین ویژگیهای ایرانیان، زیباپرستی است

شاهنامه پژوه و پژوهشگرِ برجستهٔ ایرانی تصریح کرد: برترین ویژگیهای ایرانیان، زیباپرستی است. ما پیش از آنکه اندیشه ورز و دانش ورز باشیم و از هر ویژگی دیگر والا، بهره مند باشیم، از بُن جان و دندان شیفته زیبایی هستیم. از همین روست که سامانه های اندیشه ورانه، جهان شناسانه، یافته های دانش ورانۀ خود را در زبان سروده فراپیش جهانیان نهاده ایم.

کزازی ادامه داد: سپاهان شهر زیبایی است و از همین رو به ناچار شهر شور و شیدایی هم هست. اگر من شیدایم درشگفت نیستم چون در سپاهانم، بخت با من یار بوده و من بخت یار افتاده ام و بار دیگر به سپاهان آمده ام. سپاهان در این بار، سپاهانِ آشنای همیشگی است، نه آن شهری که دریغ می دانستم آن را سپاهان بنامم، شهری تیره و دودآلود، دژم و خشک و درهم، اما سپاهان در این روزگار همان است که همیشه می شناختیم و می ستودیمش و امیدوارم سپاهان همیشه چنین باشد چون دریغی بزرگ است که سپاهان دودآلود بشود و زمان فرسو.

جهان ایرانی در شاهنامه نهفته است

چهره ماندگار فرهنگ و ادب ایران گفت: بارها گفته ام و نوشته ام که سخته ترین، ستوده ترین، گمان زدای ترین سنجۀ ایرانی بودن در چشم من، دوستداری شاهنامه است. شما اگر بخواهید بدانید چه کسی ایرانی است، ایرانیِ سرشتین، راستین، ناب نژاده، آنکه در خور این نام بلند ارجمند بهینه است، بسنده است که ببینید چه پیوندی دارد با شاهنامه زیرا شاهنامه نامه فرهنگ و منش و اندیشه ایرانی است، جهان ایرانی را تنها در شاهنامه می توانیم یافت.

میرجلال الدین کزازی افزود: شاهنامه شالوده چیستی و هستیِ منشی و تاریخی و فرهنگی ما را در ایران نو، ایران پس از اسلام ریخته است. پایه آنچه ما آن را ناخودآگاهی تباری ایرانی می نامم به استواری نهاده است. هرزمان می خواهیم بدین دو پرسش که ایران چیست و ایرانی کیست پاسخ دهیم، به ناچار باید به جهان ایرانی بازگردیم که در شاهنامه نهفته است.

زبان پارسی پیشرفته ترین زبان است

وی خاطرنشان ساخت: اردیبهشت خرم ترین ماه سال است زیرا رستاخیز خرم گیتی، نوزایی دیگرباره جهان، رهایی ان از بند فرومُردگی، افسردگی، در بهار آغاز می شود. اردیهبشت بهارانه ترین ماه بهار است پس می توانیم گفتخرم ترین ماه سال نیز هست. اما این خرمی تنها به بهار بازنمی گردد، به رستاخیز و نوزایی گیتی، بدان نیز بازمی گردد که بهانه ای بهینه در این ماه یافته ایم تا به پاس آن، شاهنامه و خداوندگار ان فردوسی را گرامی بداریم.

مولف و مترجم برجسته ایرانی تأکید نمود: صحبت از زبان پارسی، زمینه ای است فراخ دامان. زبان پارسی از دیدمن ناب ترین، پیشرفته ترین زبان است. دستکم در میان زبانهای شناخته شده از دید زبان شناسان تاریخ، من استوار به آواز بلند با برهانهای دانش ورانه می گویم آینده زبانهای جهان در ساختار همان است که زبان پارسی بدان رسیده است. زبانهای ایرانی در درازای روزگاران در پی پویه ای پیگیر، پرشتاب، در بیشترین مرزی که زبان می تواند، سوده شده اند و ساده. از کاربردها و ویژگیهایی که درون زمانی اند یا فرزمانی، کارکرد ناب و راستین زبان شناختی ندارند پیراسته و پالوده و سرانجام به زبان پارسی دری رسیده اند.

زبان پارسی پرند است و زبانهای دیگر پلاس است

میرجلال الدین کزازی گفت: بسیاری از واژه ها در زبانهای ایرانی هنگامی که به پارسی دری رسیده اند به فرجام سودگی و سادگی خود راه برده اند. زبان پارسی گوشنوازترین، اهنگین ترین و هموارترین زبان است. "انگلس" ۴۰ زبان می شناخت و ۲۴ زبان را به نیکی می دانست و زبان شناسی کم مانند بود، او زبان پارسی را ستوده و گفته است ساختار این زبان را در زمانی بسیار کوتاه می توان آموخت.  من سخن "انگلس" را با عنوان "پرند و پلاس" آورده ام، زبان پارسی پرند است و زبانهای دیگر پلاس است و اگر ما پاره ای از پلاس به پرند بیفزاییم این پیوند ناهمگون است.

عضوِ هیئت‌علمی دانشکده ادبیّات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی تهران ادامه داد: فردوسی این زبان را از گزند آسیب و زیان پاس داشته است. اگر فردوسی در یکی از دشوارترین روزگاران تاریخ ایران شاهنامه را نمی سرود، به این زبان شورانگیز با هم سخن نمی گفتیم. "مهراز" که معادل پارسیِ معمار است از زبان پارسیِ فردوسی است زیرا بهره ای که فردوسی از زبان پارسی برده است بی همتاست. پس از فردوسی اگر بخواهیم مهرازی دیگر در زبان پارسی بیابیم او "سعدی" است. فردوسی سخنوری است که توانسته به زبان سرشتین و راستین پارسی دست یابد و آن را به کار گیرد و زیبایی در این زبان خدادادی برساخته نیست، وابسته به زر و زیور نیست، ان زیبایی را نمی توان زدود.

خواستگاه هنر، ناخودآگاهی است اما باید از صافی خودآگاهی بگذرد

وی گفت: برخی سخنوران می گویند شاهنامه شعر نیست و نظم است و بسیار بیت های شاهنامه آرایه ندارد! این سخن ستمی سترگ است. شاهنامه به آرایاه و شگردهای هنری نیازی ندارد. دانش ما در زیبایی سخن در یک دامنه می گنجد، یک سو آرایه است و سوی دیگر زیبایی نغزنهان است که خواجه در پی "آن" است. خواجه می گوید مویی و میانی، بسندۀ زیبایی نیست، باید "آنی" داشته باشد تا از من دل ببرد. این زیبایی هنری است که دریافتنی است اما بازگفتنی است، ازمودنی است اما بازنمودنی نه.

کزازی افزود: نیرومندترین، کارسازترین ویژگی هنر، آفرینش شگفتی است. اگر زمانی فرا رسد که ما آن زیبایی را در بیتهای فردوسی، سعدی، خیام، حافظ، نظامی و سایر سخنوران به یکباره بشناسیم، مرگ آن سخن همان دم فرا خواهد رسید زیرا آن سخن پیش شگفت، دل آویز نخواهد بود. بیت های فردوسی از این زیبایی بهره مندند. این سوی "آن"، آرایه است و آنسوی "آن" شعر شورانگیز است و شاهنامه در آنسوی "آن" سروده شده است. بیت های فردوسی، نهادِ نهان نگاه ما را می کاود، به نهان ما راه می یابد، در آن جای می گیرد بی آنکه بدانیم چرا. چطور می توان اینهمه زیبایی و دل آرایی را نظم نامید!

شاهنامه پژوه ایرانی گفت: استاد، اینهمه زیبایی را آگاهانه پدید نیاورده است، از ناخودآگاه آگاهیِ او جوشیده است. خواستگاه هنر، ناخودآگاهی است اما در ناخودآگاهی نمی مانَد، باید از صافی خودآگاهی بگذرد. از دیدِ من پرسمان آنچه هنر نو نامیده می شود، مدرنیسم در هنر این است که این تراویده های خام را با آفریده هنری یکی دانسته است.

میرجلال الدین کزازی در ابتدای سخنان خود، چامه ای را به استاد خسرو احتشامی و سخنوران سپاهان تقدیم کرد و در پایان نیز چامه ای دیگر از سروده های خود را قرائت کرد. آئین بزرگداشت فردوسی و زبان پارسی، با حضور میرجلال الدین کزازی در سالن مرکزی شهرداری اصفهان برگزار شد. در این مراسم، گروه موسیقی نغمه اصفهان با حضور امید بابک پور(نوازنده تار)، محمد شجاعی(نوازنده نی)، شهریار بلوچستانی(نوزانده تنبک و آواز) و مسعود اهتمام(سرپرست گروه و نوازنده سنتور) به اجرای موسیقی پرداختند. همچنین محمد کراچیان(مرشد کهن مهر) ضمن یادی از مرشد عباس زریزی، مرشد حبیب الله، مرشد علی زنگنه، و همچنین آرزوی سلامتی برای مرشد خوشحالپور(مرشد بستور) و مرشد قاسم هاشمی، به ارائه برنامه نقالی داستان رستم و اشکبوس پرداخت. در این آئین همچنین از پنج عنوان کتاب منتشرۀ مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل رونمایی شد.

کد خبر 303096

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.