خداحافظی چین و آمریکا با صنعت و کشاورزی/ بی‌حوصلگی لیلاز برای بحث تخصصی

یک اقتصاد دان نزدیک به دولت در حالی معتقد است که «سهم صنعت در کشورهای توسعه یافته همواره درحال کاهش است و سهم کشاورزی به حداقل رسیده» که خود اذعان دارد «تکنولوژی تولید ثروت می‌کند».

خبرگزاری ایمنا – گروه سیاسی – محدثه احمدی: عرصه‌ انتخابات از جمله انتخابات ریاست جمهوری، عرصه‌ای است که نامزدها برای خدمت به مردم در سمت ریاست جمهوری با هم به رقابت می‌پردازند. جدای از اینکه خدمت به مردم زمان و مکان نمی‌شناسد، لازم به یادآوری است که خدمت در این مقام به این دلیل که برد بیشتر و حیطه‌ گسترده‌تری دارد از جایگاه خاصی برخوردار بوده که این امر نیازمند افرادی با قدرت مدیریت بالا است.

در این راستا نامزدهای انتخاباتی برای اینکه به مقصد گفته شده برسند ابتدا نیازمند تئوری‌هایی هستند تا با آن بتوانند مخاطبان را به سمت خود جذب کنند و به وسیله‌ رأی مردم به این مقام دست یابند.

همچنین مردم برای پاسخ به سؤالات موجود در ذهنشان و همچنین برای بررسی مسائل مختلف و آشنایی بیشتر با برنامه‌های دولت آینده‌ خود به چکیده‌ای از برنامه‌های نامزدها، نیاز دارند تا بتوانند در تصمیم گیری برای انتخاب رئیس جمهور آینده‌شان، از آن استفاده کنند. 

در این میان نامزدهای انتخاباتی تلاش خود را برای ارائه بهترین شعارها و برنامه‌ها برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری دریغ نمی‌کنند تا جایی که یا رقیب خود را حذف کنند یا به کمک شعارهای روی کاغذ، رأی مردم را از آن خود کنند.

این شعارها و وعده وعیدها افزون بر اینکه جنبه‌ ایجاد هیجان و رقابت میان نامزدها و طرفدارانشان دارد برخی از آنها دارای روحیه بلند پروازی هستند. تا جایی که به خاطر بلند پروازیشان مجبور به خلف وعده‌ها و گاه دروغگویی شده‌اند.

یکی از مواردی که در این زمینه به چشم می‌خورد تحقق پذیری این وعده هاست. این مطلب خود به تنهایی ابهاماتی را در ذهن مخاطب به وجود می آورد. آیا این شعارها از جایی برمی‌خیزد که فرد مورد نظر، خواهان حل مشکلات است یا می‌خواهد به نان و نوایی برسد؟ آیا دولت در آینده، توانایی پوشاندن جامه‌ عمل به این شعارها را دارد یا خیر؟ و اگر دولت قدرت عملی کردن این وعده‌ها را دارد از چه طریقی اقدام می‌کند؟و سوالاتی از این دست.

همین امر سبب شد تا با سعید لیلاز استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و جریان نزدیک به دولت یازدهم در زمینه‌ وعده‌های نامزدهای ریاست جمهوری به گفت‌وگو بنشینیم.

ایمنا: وعده های اقتصادی نامزدهای ریاست جمهوری چه مقدار قابلیت اجرایی شدن دارند؟

لیلاز: این وعده‌ها در همه‌ جنبه‌ها وجود دارد و به خاطر رنگارنگی آنها نمی‌توان در موردشان یکسان داوری کرد. متأسفانه یا خوشبختانه بیشتر وعده‌ها اقتصادی اند و کمتر درحوزه‌ فرهنگ، آزادی‌های مدنی، کاهش مسائل و آسیب‌های اجتماعی و موارد دیگر با مردم صحبت شده است. این مسئله نشان دهنده‌ این است که بعد از 40 سال پیروزی انقلاب هنوز تصور بیشتر نامزدها، در مورد انتخابات ریاست جمهوری این است که با زدن حرف‌های اقتصادی و دادن وعده‌های بزرگ و گاه نشدنی می‌توانند رأی بیشتری را از مردم کسب کنند.

برخی از این وعده‌ها چنان نشدنی است که حتی اگر تحقق هم یابند آسیب‌های بزرگی را به جامعه و اقتصاد ایران میزند، به صورتی که این نگرانی ایجاد می‌شود در صورت اجرای آن بعد از انتخابات ریاست جمهوری، چه بلایی بر سرکشور می‌آورد.

ما در دولت گذشته تجربه تلخ پرداخت یارانه‌های نقدی را داشته‌ایم. این در حالی است که از سال 1389 تاکنون، 300 هزار میلیارد تومان منابع کشور، خرج یارانه‌های نقدی شده است. این اتفاق سبب بیکاری سه میلیون از جوانان ایران شده است. چراکه یارانه ها به مردم به صورت پرداخت‌های عمرانی و سرمایه‌گذاری داده نشده است. به عبارتی، منابعی که باید روی آن سرمایه گذاری کنیم، با وعده‌ها به مردم برای مصرف شخصی اختصاص می‌دهیم که برای جبران آن باید آسیب های جبران ناپذیری را وارد کنیم.

به اعتقاد من بیشتر نامزدهای محترم، سبب به وجود آمدن این وضعیت در روزگار کشور هستند. اما اکنون سعی می‌کنند خود را بیگانه و  بیرون از ماجرا نشان دهند. در این راستا مشکل بیکاری، مسئله‌ آنهایی نیست که سعی دارند خود را یک بار شریک دزد و یک بار رفیق قافله جلوه دهند.

ایمنا: به نظر شما وعده‌هایی که در مورد اشتغال داده می‌شود تا چه حد تحقق می‌یابند؟

لیلاز: تحقق همه‌ وعده‌ها مهم ترین پیش فرض ماست. باید میان وعده‌های ما هماهنگی وجود داشته باشد. زمانی که یک نامزد انتخاباتی اعلام می‌کند به مردم یارانه نقدی می‌دهد یا شغل ایجاد می‌کند، واضح است که این دو وعده همزمان محقق نمی‌شود، مگر اینکه تن به تورم‌های وحشتناک دهیم در حالی که به هیچ وجه ساختار اجتماعی ایران تحمل چنین تورم‌هایی را ندارد. به باور من خود نامزدها هم می‌دانند که قادر به تحقق این وعده‌ها نیستند و به نظر می‌رسد که همان مسیری را طی می‌کنند که در دولت‌های نهم و دهم از سال 84 تا 92 طی شد.

طی سال‌های گذشته، ده‌ها هزارمیلیارد تومان یارانه به مردم پرداخت شد اما میانگین ایجاد شغل ما در همه 8 سال دولت نهم و دهم، سالانه 14 هزار شغل بود. اینک ما در سال 95 در هر ماه به اندازه‌ کل 8 سال دولت پیشین شغل ایجاد کردیم. این تغییر نشان دهنده‌ این است که اگر مدیریت در شعارهای انتخاباتی نباشد یعنی بگوییم هم اشتغال ایجاد می‌کنیم و هم یارانه می‌دهیم، درحالی که منابعش موجود نباشد، نتیجه‌ آن تورم 45 درصدی در مرداد 92 و افزایش نرخ بیکاری و ضریب جینی می‌شود و هم نتیجه ای عکس کرامت انسانی که ما قولش را داده بودیم، رخ می‌دهد.

ایمنا: وعده‌های ایجاد چهار و پنج میلیون شغل را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

لیلاز: ما در سال 95، 750 هزار شغل ایجاد کردیم. اگر با همین روند پیش برویم این امکان وجود دارد که میزان ایجاد اشتغال را افزایش دهیم، که این خود نیازمند آرامش در فضای سیاسی، رفاه ملی و اختصاص منابع به سمت سرمایه‌گذاری است. در غیر این صورت قادر نخواهیم بود که شغلی ایجاد کنیم. به عقیده من ایجاد سالانه 800 تا 900 هزار شغل به شرط رفاه مردم، تداوم‌های سیاست کنونی، برقراری آرامش در فضای سیاسی و تشویق سرمایه‌گذاری های داخلی و خارجی ممکن خواهد بود.

مشکل برخی نامزدها تناقض ذاتی در سیاست‌هایشان است. قشر بندی به صورت 96 درصد و 4 درصد معنایش این است که هر کس که سرمایه‌دار است، زالو صفت است. این شعار با سرمایه‌گذاری منافات دارد. وقتی یک سرمایه‌گذار از کشور فرار می‌کند هیچ راهی جز اینکه در سال بعد قیمت دلار با هدف افزایش یارانه 15 هزار تومان شود وجود ندارد. اگر قیمت دلار این مقدار بخواهد افزایش یابد و یا اشتغال ایجاد شود چنان تورمی گسترده در ساختار اجتماعی و اقتصادی ایران ایجاد می‌کند که کشور را فلج می‌کند.

بنابراین اگر بخواهیم در سیاست‌هایمان هارمونی و انسجام داشته باشیم ایران باید سالانه 7 یا 8 درصد رشد اقتصادی داشته باشد، یعنی اینکه سالانه 140 تا 150 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی جذب کند. ایران می‌تواند سالانه 10 تا 15 میلیون توریست جذب کند.

ایمنا: اینطور که من متوجه شدم ایران، طی یک دوره چهار ساله همه زمینه‌های ایجاد اشتغال را دارد، درست است؟

لیلاز: بله دارد، به این معنی که ایران زمینه ایجاد اشتغال در یک دوره 4 ساله در همه زمینه ها از جمله گردشگر را دارد که این مورد سرعت بیشتری را در روند ایجاد اشتغال می‌طلبد. اگر بیشتر از این توقع ایجاد شغل داشته باشیم، تورم اتفاق می‌افتد. و همه دستاوردها را نابود می‌کند. اکنون جامعه ما در برابر تورم آسیب پذیر شده و مانند سال‌های نخست انقلاب نیست.

ایمنا: چگونه از طریق جذب گردشگر شغل ایجاد می‌شود؟

لیلاز: این کار ناممکن نیست. مطالعات بین‌المللی نشان دهنده این است که به ازای هر پنج گردشگر یک شغل مولد ایجاد می‌شود. بنابراین اگر یک میلیون نفر گردشگر به تعداد گردشگران افزوده شود، به تنهایی 200 هزار شغل دائم ایجاد می‌شود. در حال حاضر در خراسان رضوی تعداد زیادی هتل‌های ممتاز چهار ستاره و پنج ستاره وجود دارد. این موضوع، نشان دهنده این است که گردشگران خارجی علاقه‌مند به استفاده از امکانات و فرصت‌های موجود درکشورهای ثروتمند جنوب خلیج فارس هستند که اگر این روند را ادامه دهیم و جاذبه‌های گردشگری را به شیعه‌های سراسر دنیا تعمیم دهیم، جذب گردشگر افزایش می‌یابد، چراکه بیش از نیمی از شیعیان جهان در خارج از ایران زندگی می‌کنند. اگر فضای سیاسی اجتماعی ایران امن باشد می‌توانیم سالانه 200 تا 300 هزار شغل تنها از راه گسترش گردشگری ایجاد کنیم.

ایمنا: با وجود محدودیت‌هایی از جمله موارد مذهبی در کشورمان که برای توریست ها وجود دارد آیا باز هم می‌توان با هدف ایجاد شغل، توریست جذب کرد؟

لیلاز: ما می‌توانیم خیلی بهتر از این شغل ایجاد کنیم، حتی با وجود محدودیت‌ها. اکنون ما سالانه یک و نیم میلیون نفر توریست مذهبی و زائر شیعه به مشهد مقدس از عربستان جذب می‌کنیم. کجای این کار مشکل داشت که روند ایجاد شغل از این طریق متوقف شد و چرا آن را برهم زدند؟ البته اگر فضای سیاسی و اجتماعی ملتهب باشد گردشگر هم جذب نمی‌شود، ضمن اینکه 90 درصد گردشگران جهان گردشگران فرهنگی هستند.

ایمنا: کشورهایی مانند عربستان وجود دارند که با وجود جذب گردشگر در سال، در ایجاد اشتغال از این طریق موفق نبوده‌اند. این موارد را چگونه تحلیل می‌کنید؟  

لیلاز: قبول ندارم. عربستان بیش از تعداد بیکارانش، کارگران خارجی دارد. مسئله بیکاری مسئله ای نیست که فرصت شغلی باشد!؛ چراکه نوع شغل برای بیکاران مهم است. در ایران دو میلیون شغل بلاتصدی وجود دارد ولی کسی حاضر نیست برای کارگران داخل خیابان‌ها و جاهای دور افتاده که مشغول عملیات عمرانی‌اند در صورت اخراج شدنشان شغل آنها را به دست بگیرد.

معتقد نیستم که عربستان بحران بیکاری دارد. عربستان اگر آن مقدار گردشگر را نداشت به جای هفت تا هشت درصد بیکار فعلی، بالاتر از 30 درصد بیکار داشت. ضمن اینکه عربستان به تازگی مراحل صنعتی شدنش را طی می‌کند. در واقع عربستان بیشتر شاغلانش، در بخش خدمات هستند.

ایمنا: کشورهایی همچون آمریکا، ژاپن و چین و موارد مشابه درآمد و اشتغالشان از طریق تولیداتشان است. نظرتان در این رابطه چیست؟

لیلاز: این طور نیست و اینها اطلاعات غلطی است. سهم صنعت در کشورهای توسعه یافته همواره درحال کاهش است. سهم کشاورزی به حداقل رسیده و کمتر از  12 تا 15 درصد است! میان 60 تا 80 درصد اشتغال کشورهای پیشرفته را خدمات تشکیل می‌دهد! بنابراین تکنولوژی و خدمات است که تولید ثروت دارد.

ایمنا: اینکه تولیدات کشورهایی مثل آمریکا و ژاپن زیاد است را می‌توانیم انکار کنیم؟

لیلاز: این کشورها تولیداتشان زیاد است اما آنقدر ثروت زیاد می‌کنند که تولیدات اثر مهمی در تولید ثروت آن کشور ندارد. این موضوع را باید در یک بحث مفصل بررسی کرد. نوع سوال تخصصی است و برای پاسخگویی نیاز به حوصله دارد!

کد خبر 302208

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.