به گزارش ایمنا، آیت الله العظمی مظاهری تازه ترین جلسه درس خود را به موضوع سالروز ولادت با برکت امام حسین(ع) اختصاص داد. متن سخنرانی این مرجع عالیقدر در این جلسه بدین شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولیعصر«عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف» است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
بحث ما باشد برای هفتۀ آینده و امشب مقداری دربارۀ امام حسین«سلاماللهعلیه» صحبت کنم. ماه شعبان ماه مبارکی است. چهار عید مهم در این ماه مبارک شعبان هست. میلاد پربرکت امام حسین، میلاد پربرکت اباالفضل العباس، میلاد پربرکت امام سجاد، میلاد پربرکت مهدی «روحیفداه». کم ماهی پیدا میشود که اینقدر عید داشته باشد و اینقدر تناسب با اهلبیت داشته باشد؛ لذا از همۀ شما تقاضا دارم به این ماه برای دنیا و برای آخرتتان و برای رفع گرفتاری از همه و برای اینکه در این ماه انتخابات هم داریم و یک انتخابات عالی به ما داده شود، توسّل به اعیاد شعبانیه را فراموش نکنید و بدانید این توسّلها خیلی کار میکند. به قول قرآن «وَ لِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا»[1]؛ امام صادق «سلاماللهعلیه» میفرمایند: «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی»[2]
و خدا فرموده است توسّل به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» داشته باشید.؛ لذا به توسّل به اهلبیت در ماه شعبان، مخصوصاً به این چهار نفر که میلاد پربرکت آنهاست، اهمیّت دهید، مخصوصاً توسّل به امام حسین«سلاماللهعلیه».
امام حسین«سلاماللهعلیه» در میان اهلبیت«سلاماللهعلیهم» امتیازها دارد. اوّل امتیاز امام حسین«سلاماللهعلیه» این است که پیغمبر اکرم بارها و بارها گوشزد میکرده است. پیغمبر اکرم علاقۀ خاصی به امام حسین داشت، به اندازهای که اگر امام حسین در وسط جلسه میآمد، پیغمبر اکرم یا پائین میآمدند یا امر میکردند امام حسین را به پیغمبر میدادند و پیغمبر امام حسین را در دامان خود مینشاندند و گاهی با امام حسین حرف داشتند و یکی از حرفها همین بود که: «یَا حُسَیْنُ أَنْتَ الْإِمَامُ وَ أَخُ الْإِمَامِ وَ ابْنُ الْإِمَامِ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِکَ أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ وَ التَّاسِعُ مَهْدِیُّهُم»[3]
یا حسین خودت امامی و پدرت امام است و برادرت امام است و ائمّۀ دیگر هم از نسل تو هستند:«تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِکَ أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ». این امتیاز اوّل امام حسین«سلاماللهعلیه» است و باید توجّه به این امتیازها داشته باشیم.
امتیاز دوّمی که امام حسین«سلاماللهعلیه» در میان اهلبیت«سلاماللهعلیهم» دارند این است که امام حسین حرارتی به قول پیغمبر اکرم در دلها دارد. پیغمبر اکرم این را هم بارها فرموده است که: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»[4]
آتشی در دل مردم برافروخته است که این آتش تا روز قیامت خاموششدنی نیست. لذا در زمان ظهور نیز این روضهها هست. در زمان رجعت نیز در حکومت امام حسین که بیش از هزار سال طول میکشد، این روضهها هست و این عشق به امام حسین و به قول پیغمبر اکرم این آتشی که در دلها افروخته شده است، راجع به امام حسین همیشه بوده و هست. لذا الان ما شیعیان تفاوتی از نظر فضیلت بین ائمه و اهلبیت نداریم. همۀ آنها علم ماکان و ما یکون و ما هو کان دارند و همۀ آنها معصومند و همۀ آنهابه اندازۀ وسعشان برای اسلام کار کردهاند و ذرّهای کوتاهی نکردهاند. از اول عمرشان تا آخر عمرشان شناخت وظیفه و عمل کردن به وظیفه بوده است؛ امّا ما راجع به امام حسین محبّت خاصّی داریم.
از روایات فهمیده میشود این محبت خاص قبل از اسلام هم در دل انبیاء بوده است. در این آیۀ شریفه «فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ»[5] بنا شد حضرت آدم توبه کند و جبرئیل با توسّل آمد و با توسّل به پنج تن آل عبا آمد و اسم پیغمبر اکرم و اسم امیرالمؤمنین و اسم فاطمه زهرا و اسم امام حسن و امام حسین را آورد و امّا وقتی اسم امام حسین آمد، تلاطم درونی در حضرت آدم پیداشد. از جبرئیل سؤال کرد این کیست که تلاطم درونی در من ایجاد کرده است؟!
جبرئیل برایش روضۀ عطش خوانده است. اوّل کسی که روضه خوانده برای امام حسین، جبرئیل است و اوّل کسی که برای امام حسین گریه کرده است، حضرت آدم«سلاماللهعلیه» است.[6]
همین قضیه در روایات ما راجع به حضرت عیسی و حضرت موسی و حضرت ابراهیم و حضرت نوح آمده است که گاهی خدا ذکر امام حسین را میکرده و تلاطم درونی در مثل حضرت نوح و حضرت آدم پیدا میشده و سؤال می کردند و خدا جواب میداده است که این حسین است و یک حرارت خاصی در دلها دارد که این حرارت فراموششدنی نیست.[7] همۀ ائمه طاهرین «سلاماللهعلیهم» در پیش ما یکسانند، اما امام حسین از این جهت امتیاز خاصی دارد. هیچکدام و حّتی حضرت زهرا با آن مقام و مصائب ندارند، اما امام حسین در دل ما عشق خاصّی ایجاد کرده است. من از همۀ شما تقاضا دارم به این امتیاز دوّم اهمیّت دهید که برای دنیا و آخرتتان خیلی خوب است و برای توسّل به امام حسین خیلی خوب است و بالاخره مواظب باشید که این کمرنگ نشود. تقاضا دارم از همۀ شما که کاری کنید در بچهها این حرارت و این آتش از امام حسین در دل بچهها روز به روز بیشتر شود. این امتیاز دوّم از امام حسین است که سائر اهلبیت«سلاماللهعلیهم» کمتر دارند.
سوّم امتیاز امام حسین«سلاماللهعلیه» تربت امام حسین است. حتّی فقها در رسالهها مینویسند خوردن خاک، ولو خاک مکه معظمه و ولو خاک قبر امیرالمؤمنین و ولو خاک قبر یکی از ائمۀ طاهرین جایز نیست، امّا «وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِه»[8]؛ در خاک کربلا پروردگار عالم شفایی قرار داده است و این به تجربه اثبات شده است. لذا از همۀ شما تقاضا دارم گاهی کمی زبان روی تربت امام حسین بگذارید و ذرّهای از تربت امام حسین«سلاماللهعلیه» روی زبانتان یا روی همۀ اعضا و جوارحتان بگذارید. مقداری تربت در آب بریزید، در آب آشامیدنی یا در آبی که با آن غسل میکنید یا در سماور که همه میخورند بهعنوان استشفاء. من از این تربت خیلی قضیه دارم. یک قضیه از شخص فوقالعاده مهم و بزرگی نقل میکنم. حضرت آیتالله آقای خوئی«رضواناللهتعالیعلیه» فرموده بودند خانواده در خانه هر ماه یک مرتبه روضه هفتگی داشتند و آن روضه مزاحم مطالعۀ من بود و من به خانم گفتم این روضه مزاحم من است و اگر نباشد بهتر است. ایشان هم روضه را تعطیل کرد. دو سه هفته طول نکشید که چشمهای من خیلی شدید درد گرفت. دکترها هم در درمان چشمهای من درماندند. شبی خانم من خواب دیده بود که چشمهای شوهر تو خطرناک است برای اینکه روضه هفتگی را تعطیل کرده و دوای آن تربت امام حسین است. همین الان بلند شو و مقداری تربت در آب بریز و آن آب را در پشت چشمهای شوهر بریز آنگاه خوب میشود. مرحوم آقای خوئی گفتند خانم مرا بیدار کرد و خواب را گفت و مقداری تربت در آب ریخت و آب را پشت چشم من ریخت و چشم من آرام شد. فردای آن شب چشم من خوب خوب شد به طوری که برای درس آمدم. نظیرش زیاد است که این تربت حسین خیلی کار میکند.
یکی از بزرگان میگفت یک زالو در گلوی یک طلبه رفته بود و زالو مکیده بود و پر شده بود و نه پایین میرفت و نه بیرون میآمد و نزدیک بود که طلبه از بین برود. من مقداری تربت به طلبه دادم و تا خورد سرفهای کرد و زالو به آن بزرگی و پرخونی روی زمین افتاد.
خیلی فراوان است که تربت امام حسین«سلاماللهعلیه» کارگر است. برای همه چیز خوب است و نه فقط برای شفا باشد. این شفا معنای عامی دارد. انسان میتواند با تربت امام حسین دردهای بزرگ، چه دردهای مریضی باشد و چه دردهای گرفتاری باشد، استشفاء کند.
امتیاز دیگری که امام حسین«سلاماللهعلیه» دارد و این امتیاز هم خیلی بزرگ است، اینست که الحمدلله این روضه که در میان ما هست و دشمن خیلی کار کرده از زمان بنیامیه و بعد بنیالعباس و بعد هم طاغوتیان واین اواخر انگلیسیها بهواسطۀ رضاشاه که این روضه را براندازند. گفتند میخواهید صحبت کنید اما آخر کار چرا همیشه روضه میخوانید؟! این امتیاز از امام حسین«سلاماللهعلیه» است و این امتیاز به اندازهای بزرگ است که هر منبری که روضه نداشته باشد، مثل غذایی است که نمک نداشته باشد. غذای بینمک ملاحت ندارد و منبر بیروضه هم ملاحت ندارد.
مثلاً امام کاظم و امام صادق خیلی مهم هستند، اما روضۀ آنها به اندازۀ روضۀ امام حسین نیست و امام حسین باید در کار بیاید تا ملاحت خاصی به منبر دهد.
دشمن هم در زمان بنیامیّه و هم بنیالعباس و بعد هم طاغوتیان که میخواستند تشیّع را نابود کنند و در این اواخر که انگلیسیها به رضاشاه دستور داده بودند، دو چیز در دستش بود. یکی اینکه روحانیت نباشد و دوّم اینکه روضه نباشد. خیلی روی این دو چیز کار کردند. یکی اینکه روحانیت نباشد و یکی اینکه روضه نباشد. این در زمان بنیامیه بوده است و لذا ائمه طاهرین«سلاماللهعلیهم» مخفیانه روضه میگرفتند.
مثلاً امام باقر و امام صادق هر وقت یک روضهخوان و مداح پیدا میکردند، یک جلسه میگرفتند. مردها میآمدند و زنها آن طرف پرده میرفتند و مداح روضه میخواند. هرگاه میخواست تمام کند امام باقر و امام صادق میفرمودند: «زِدْنِی، زِدْنِی»[9]، کمی بیشتر بخوان. امّا این کار مخفیانه بود و درِ خانه بسته بود. بنیامیّه خیلی جدیت کردند که روضه نباشد،اما خودشان نابود شدند و بنیالعباس خیلی جدیت کرد که روضه نباشد و طاغوتیان همیشه با این تبلیغهای سوءشان تبلیغ کردند و میکنند که روضه نباشد و از جمله رضاشاه خیلی بدی کرد فقط برای همین که روضه نباشد. در همین دنیا هم جزایش را دید. در عرض یک ساعت یا دو ساعت منعزل شد و او را به اصفهان آوردند و من خبر دارم که این بدبخت در خانهای که بود دور خانه میگشت و میگفت وای وای. بالاخره او را در جزیرهای بردند و در آنجا مریضی مسری گرفت و نمیتوانستند پیش او بروند و مقداری نان جلویش میانداختند و آن نان را میخورد تا مرد.
معمولاً کسانی که جلوی روضه را گرفتند، بدی آن را دیدند. کسانی هم که اهمیّت به روضه دادند، آنها هم نتیجهاش را گرفتند.
مرحوم آقای دستغیب«رضواناللهتعالیعلیه» در کتاب گناهان کبیره میگوید یکی از رفقای موثّق من از تجّار بود و یک زن و دو سه بچه داشت و حصبه آمده بود و همۀ این زن و بچّه حصبه گرفته بودند. حصبه در آن زمان میکشت. میگفت اینها در کما بودند و این آقا گفته بود اوّل اذان صبح همسایه روضه داشت و من به روضه رفتم برای توسّل و اینکه زن و بچهام خوب شوند. رفتم و توسل به امام حسین پیدا کردم برای اینکه زن و بچههایم در کما هستند و دم مرگ هستند و تو باید خوبشان کنی. در روضه توسّل به امام حسین پیدا کردم. آقای دستغیب میفرماید این رفیق ما گفت وقتی به خانه آمدم زن و بچههایم سر سفره نشسته بودند و غذا میخوردند. تعجّب کردم و گفتم چه شد؟ دخترش گفت حضرت زهرا آمد با لباس سیاه آمد و پدرش هم بود و امام حسین و امام حسن و امیرالمؤمنین هم بودند، یعنی پنج تن آل عبا آمدند. حضرت زهرا به امام حسین گفتند دست روی سر اینها بکش تا اینها خوب شوند. امام حسین دست کشید روی سر همۀ ما به غیر از مادرم و همۀ ما خوب شدیم. حضرت زهرا گفت عزیزم یک دست هم روی سر مادرشان بکش. گفت این مادرشان نماز نمیخواند، لذا دست روی سر او نمیکشم. حضرت زهرا گفت عزیزم شوهرش توسّل به من پیدا کرده و در روضه، روضۀ تو خوانده شده است. آنگاه امام حسین دست روی سر مادرم کشید و مادرم خوب شد.
الحمدلله شما از این چیزها خیلی بلد هستید و بزرگ شده در این چیزها هستید. من دوباره از همۀ شما تقاضا کنم که مواظب باشید این توسّلها را از دست ندهید. بالاترین نعمت برای ما این توسّلهاست و بالاترین نعمتها برای ما این منبرهاست و بالاترین نعمت برای ما این روضۀ بعد منبرهاست و به اینها اهمیّت دهید، اگر دنیا میخواهید دنیا هست و اگر آخرت بخواهید، آخرت هست و مهمتر از این دو اگر شفاعت حسین بخواهید، شفاعت امام حسین هست.
[1]. الأعراف، 180: «و نامهای نیکو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانید.»
[2]. الکافی، ج 1، ص 143.
[3]. کفایة الاثر، ص 303.
[4]. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 318.
[5]. البقرة، 37: «سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود.»
[6]. ر.ک: بحار الأنوار، ج 44، ص 245.
[7]. ر.ک: اندیشههای ناب، دفتر سوّم: فضائل و قیام امام حسین«علیهالسّلام»، ص 107 و 108.
[8]. مصباح المتهجّد، ج 2، ص 826.
[9]. کامل الزیارات، ص 105.
نظر شما