انقلابی شریف

مرتضی شریفی تا آخرین نفس ها دست از آرمان های خود برنداشت و با تمام ناتوانی و شدت درد با تمام رمقی که در بدن داشت، فریاد زد: درود بر خمینی

به گزارش خبرنگار ایمنا، 19 دی ماه 56، یادآور حماسه بزرگ و با شکوهی است که برگ دیگری از کتاب زرین انقلاب اسلامی را رقم زد. 19 دی سالروز قیام خونین مردم قم است؛ همان روزی که در تاریکی استبداد و ستم، روزنه ها را به سوی روشنایی گشود و روند انقلاب را به گونه ای شکل داد که طومار دو هزار و پانصد ساله نظام شاهنشاهی در مدت زمان کوتاهی در هم پیچیده شود. پس از قیام خونین 15 خرداد 42 نام قم به عنوان مرکز اصلی و هدایت کننده مبارزات بر سر زبان ها افتاد و پس از چهارده سال، قیام 19 دی 56 که آن را « جرقه انقلاب» نامیده اند بار دیگر موجب قیام همگانی و مبارزاتی گسترده شد.

یکی از شهیدان این حماسه بزرگ، مرتضی شریفی رهنانی بود که در بهار سال 1336 در شهر رهنان اصفهان متولد شد. در دوران دبیرستان به دلیل شور انقلابی، حق طلبی و عشق به امام خمینی، اقدام به پخش نوار و اعلامیه علیه رژیم پهلوی کرد. پس از اخذ دیپلم فنی از هنرستان « بدیع زادگان » اصفهان به شهر مذهبی قم رفت.

اوایل آبان 56 در روز چهلم شهید سید مصطفی خمینی، مرتضی از قم به شاهین شهر رفت و در برگزاری تاسوعا و عاشورای آن سال نقش عمده ای داشت. حق می گفت و ترس با وجودش میانه ای نداشت. فریاد «درود بر خمینی» سر داده بود که محافظه کاران ترس بر اندامشان طنین انداخت، جلوی دهانش را گرفتند و از مسجد بیرونش کردند.
 
مرتضی دوباره به قم بازگشت. همزمان با اهانت روزنامه اطلاعات به حضرت امام (ره) مرتضی هم مانند سایر مردم از این اهانت و گستاخی به خشم آمد و در راهپیمایی روزهای 17 ، 18 و 19 دی ماه سال 56 شرکت فعالی داشت .تا اینکه در روز 19 دی ماه 56، تیری به سر مرتضی اصابت کرد و مردم او را روی دست با فریاد «لا اله الا الله» به بیمارستان رساندند.

مرتضی شریفی تا آخرین نفس ها دست از آرمان های خود برنداشت و با تمام ناتوانی و شدت درد با تمام رمقی که در بدن داشت، فریاد زد: درود بر خمینی.

مأموران و دژخیمان پهلوی از شدت عصبانیت خونشان به جوش آمده بود که چطور ممکن است فردی تا پای جان از امام زمانش دفاع کند که ناگهان یکی از آن ها با تمام قدرتی که داشت با ضربات باتوم به محل اصابت گلوله به سر مرتضی کوبید. زخم سر مرتضی دهان گشود و دچار خونریزی مغزی شد. او رفت ولی با رضایتی که نشأت گرفته از روح پاک و حق طلب او بود.

بدون شک او از خانواده ای معمولی نبود، چرا که وقتی مادری پس از شنیدن خبر شهادت فرزندش می گوید: الحمدالله فرزندم از شجاعت علی اکبر حسین درس گرفته و در راه دین کشته شد.

امام راحل در پیامی به مناسبت  19 دی می فرمایند: ملتی که مادران و خواهران شیر دلش افتخار به مرگ جوانان برومندشان می کنند، که در صف شهدا هستند، پیروز است.

با نگاهی به وصیت نامه ایشان، تقوا، پرهیزگاری و ایمان به راه و هدف الهی موج می زند «پروردگارا خودت را شاهد می گیرم، تنها و تنها به خاطر انجام فرمانت و جلب رضای تو خون ناچیزم را بر زمین ریختم. همه کس دیر یا زود باید از این دنیا برویم چه اختیاری و چه اجباری، خداوند سبحان بر ما منت نهاد و شهادت را برای ما ارزانی کرده است. ای عاشقان خدا فرصت را غنیمت شمارید و به دیدار معشوق بشتابید.»

و البته که چنین انسان هایی انسانیت و احترام به دیگران به ویژه پدر و مادر را هیچ گاه فراموش نمی کرده اند «پدرم ای کسی که با مشقت، زندگی را برای هر چه بهتر کردن وسایل زندگی برای من به دوش کشیدی، از اینکه نتوانستم زحمات تو را جبران کنم، خیلی غمگین و ناراحتم ولی پدر این را بدان که ابراهیم فرزندش اسماعیل را چگونه می خواست به دست خودش برای رضای خدا قربانی کند، خدا قربانی او را قبول کرد، امیدوارم که این قربانی را که تو به خدا دادی مورد قبول واقع شود.»

« مادر عزیزم از همه دوستان و آشنایان حلالیت بخواهید از تمام خویشاوندان و برادران و خواهرانم حلالیت می طلبم. دعا به امام را فراموش نکنید همیشه در خط روحانیت اصیل باشید.»

و اما آنچه که او را انسانی شاخص و برگزیده می کرد، تعهد و احساس مسئولیتش نسبت به اسلام و امام زمانش بود چنانچه در آخرین لحظات زندگی که دوستانش از او می پرسیدند برایت چه می توانیم بکنیم؟ پاسخ می دهد:« برای من هیچ! به دنبال مسئولیت خود بروید و وظیفه ی خود را در راه اجرای فرمان امام انجام دهید.»
 
06193/193/20
کانال اطلاع رسانی: https://telegram.me/imnanews
کد خبر 263863

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.